چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

نویسندگان

۳۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۲ ثبت شده است

تقدس و احترام و بزرگی نوروز، بیش از حدّ توجه و انتظار است. چون با ماه فروردین که ویژه ی فَرَوَشی ها و ارواح طیّبه است شروع می شود و روز اول آن با نام خداوند آغاز می گردد و اول بهار و اعتدال ربیعی و رستاخیز طبیعت و زندگی مجدد در جهان است.
اما یکی دیگر از علل توجه فوق العاده به نوروز، تقارن جشن هایی چند است در زمانی کوتاه، چون پنجه ی کوچک، پنجه ی بزرگ، گاهنبار ششم، زادروز تولد زرتشت، ایام فروردگان و جشن سوری. " 

  • چ.الف
" برای توجیه و پیدایش جشن ها، اغلب انگیزه ها و عللی در تواریخ یاد شده که پاره ای از آن ها توجیهی از حوادثِ تاریخی، داستانی و یا ملی و دینی است. نوروز و مهرگان، دو جشن بزرگ طبیعی هستند که اولی آغاز بهار و دومی آغاز پائیز است. ایرانیان در دورانی از تاریخ، مهرگان را آغاز سال می دانستند... 
... روایات تاریخی در پیدایش نوروز به تفصیل نقل شده است. ابوریحان بیرونی عللی چند آورده که نمایان ترین آن، نسبت نوروز است به جمشید که فردوسی موجب رواج و شهرت آن شده است و اینکه جمشید پس از برقرار ساختن نظام زندگی و عدل و داد، سر ِ سال نو، روز هرمزد از فروردین به تخت نشست و مردم شادی کردند و آن روز را "روز نو" خواندند و از وی چنین تجدید خاطره ای یادگار ماند. "

  • چ.الف
" همه ی نیکی ها چون از اَبَرگَران* به گیتی آید، به خرداد روز که نوروز است، آید که همه روز آید اما آن روز بیش آید. پیداست که اگر آن روز بر تن، جامعه ای نیکو بدارند و بوی خوش بویند و مُروای نیک** کنند و در نشستن از جای ناپاک و مردم بد دور بُوَند و آب ها را بهر کنند و ستایش های بایسته را انجام دهند، آن سال، نیکویی بدیشان بیش رسد و بدی را از ایشان بیش دور سازد. " بُنْدَهِش، بخش یازدهم

موضوع کتاب " جشن های آب" نوشته ی جناب آقای "هاشم رضی" نوروز و سوابق تاریخی آن تا به امروز می باشد. امیدوارم گزیده های این کتاب نیز مورد توجه و استفاده خوانندگان عزیز قرار گیرد.


* سرنوشت سازان.
** فال نیک. دعای خیر.

  • چ.الف
کتاب قطوری نبود اما به اندازه ی سه هزار سال حرف برای گفتن داشت. کتابی که هربار خواندنش دریچه های بیشتری را در ذهن می گشاید. 
من خواندن کامل این کتاب را به شما خوانندگان عزیز توصیه می کنم و ایمان دارم که با یک بار خواندنش، به یک بار خواندنش راضی نخواهید شد. 

تا کتاب بعدی...
  • چ.الف
" آثار آئین سیاوش در گوشه و کنار ایران به شکل های مختلف باقی مانده است. ظاهراً در ایران، از زمان های بسیار کهن  رسم بوده است که آئین ها را در جاهای ویژه ای بگیرند، مخصوصاً وقتی آئینی بر می افتاد یا در راه برگزاری آن مشکلی و مانعی پدید می آمده است، مردم، محل ویژه ای، مخصوصاً روستایی را برای آن بر می گزیدند و مراسم را در آنجا برپا می داشتند. شواهد این واقعیت در تاریخ ایران فراوان است...
... در طول تاریخ تا امروز، نام شمار قابل توجهی از روستاهای ایران با آئین های کهن، از جمله سیاوشان ارتباط دارد.. کهنه ترین اثری که از روستایی به نام سیاوشان نام می برد، تاریخ قم است. این کتاب از روستای سیاوشان نزدیک ازدورقان نام می برد.. در مسالک و ممالک اصطخری هم از سیاوشان هرات نام رفته است...
... در آثار تاریخی تنها از سیاوشان های مهم و یا به تصادف از برخی از آن ها سخن رفته است. بی شک عده ی زیادی از سیاوشان ها در طول تاریخ نام عوض کرده اند اما هنوز چندتایی باقی هستند، از جمله روستای سیاوشان در جنوب آشتیان که عده ای در تهران و جاهای دیگر با نام خانوادگی امیری سیاوشانی منسوب به آنجا هستند. 
بالاخره باید از مسجد سیاوشان نام برد، در محله ی سنگ سیاه شیراز در نزدیکی دروازه کازرون. سنگ سیاه، نام سنگ گور سیبویه ی فارسی، زبان شناس مشهور ایرانی است که محله به نام سنگ سیاه گورش مشهور و مسجد سیاوشان، کنار و رو به روی آن است. به احتمال بسار قوی مراسم سیاوشان را صرفاً در این مسجد می گرفته اند، بنابراین آئین سیاوشان چنان در شیراز رایج بوده است که ناچار بوده اند مسجدی را وقف آن کنند. 
در فرهنگ های جغرافیایی، تعداد زیادی روستا به نام های سیاوش آباد، سیاوش کلا، سیاوش وجود دارد. نام عده ای از آنها بی تردید به یحیی آباد عوض شده است..
.. همچنین به احتمال زیاد، آیین سیاوشان بیش از هرجا در خراسان رواج داشته و نام تعداد زیادی روستا با نام یحیی آباد در اطراف نیشابور، سبزوار و جاهای دیگر یادآور آن است. تعداد این روستاها زیاد است. طبیعی است بعد از اسلام، نام سیاوش به بدیل اسلامی آن یحیی تغییر کند. 
این شواهد نشان می دهد که تا همین اواخر و احتمالاً تا دوره ی قاجار، آئین سیاوشان در عده ای از روستاهای کشور و حتی در شهر شیراز برگزار می شده است. به نظر می آید با پیشرفت تشیع در ایران، کم کم تاسوعا و عاشورا نه تنها جای سیاوشان، بلکه مقدار زیادی از مراسم آن را گرفت. "


  • چ.الف
" آثاری از اسطوره ی سیاوش در مراسم پیر شالیار (شهریار) ِ کردستان (اورامان تخت) باقی مانده است. این نشانه ها بسیار جسته گریخته و سطحی است و تنها نام ها* راهنمای ما است.
بر اساس اعتقادهای اورامان تخت، دو پیر شالیار وجود داشته اند، یکی پسر جاماسپ از پیروان زردشت که او را از پیشوایان آئین زردشتی و مبلغ آن در اورامان می شمارند. این پیر درباره ی مذهب زردشتی کتاب نوشته که به "معرفت پیر شالیار" معروف است. در ادبیات کردی اورامی، اشعاری درباره ی این پیر و کتاب او که در حدّ اوستا اهمیت داشته وجود دارد. 
اما پیر شالیاری که یادبود جشن عروسی او هرساله در دهم و یازدهم بهمن ماه در اورامان تخت برگزار می شود، پیر شالیار دوم است که به روایت اهالی اورامان تخت در قرن پنجم هجری می زیسته و در سال ۴۸۰ پیامبر اسلام را به خواب دیده است و فردای آن روز اسلام آورده، نام خود را به مصطفی پسر خداداد تغییر داده و در معرفت پیر شالیار دست برده و قسمت هایی را که با اسلام همسویی نداشته حذف کرده است. هرچند مراسمی که برای پیر شالیار گرفته می شود، به شدت یادآور آئین های دین مهر است، اما بخشی از آن با اسطوره ی سیاوش گره خورده است...
...سالانه جشن سالگرد عروسی پیر شالیار در بهمن ماه تکرار می شود، اما از آنجا که جمخانه یا خانقاه محل انجام مراسم گور است و زنان حق ورود به آن را ندارند و از آنجا که شهریار از القاب مهر است، روشن است که مراسمی آئینی و متعلق به دین مهر است که با عناصر دیگری از جمله گوشه ای از اسطوره ی سیاوش گره خورده است. احتمال دارد که آئین سیاوش و آئین مهر، مجموعاً در مراسم پیر شالیار خلاصه شده و رنگ و روی اسلامی یافته باشد. در سیاوشان های آسیای مرکزی، مهر هم وجود دارد." 

* در داستان پیر شالیار(شهریار) ِ دوم، بخارا و شخصی به نام شالیار سیاو(شهریار سیاه) نقش ویژه دارند و همین اسامی برای یادآوری سیاوش کافی است. "در کردی عزا و عزای سیاوش را "سوسیا" یا "سوسیاو" می گویند. " 

  • چ.الف
" آئین سوگ را در بخشی از ایران، چَمَر* (čamar) می گفته اند که اکنون تنها به بخش های کوچکی از لرستان محدود شده است. هم تأثیر انقلاب و اسلام و هم از هم پاشیدگی نظام های ایلی و تغییر الگوی زندگی، سخت در آن   تأثیر گذاشته است... 
... آهنگ ویژه ی این آئین، چَمَریونه نامیده می شود. چمر شعر ویژه ی خود هم دارد. البته چنین مراسمی برای خانواده های کم درآمد گرفته نمی شود، زیرا آنان از عهده ی مخارج آن بر نمی آیند. آئین مخصوصاً برای بزرگان ایل و جوانانی گرفته می شود که خانواده ی آن ها توانایی داشته باشند. 
مضامین ِ اشعار ِ چمر، ستایش در گذشته، توصیف قد و بالای او، سیمای او، مردانگی و توانایی های او، اسپ او، اسپ تاختن او، تیر انداختن و از این گونه مطالب است. توصیف جوانان سوزناک تر و بیشتر مربوط به زیبایی، رعنایی و ناکامی است. اغلب چمر در جای ویژه ای به نام چمرگه (čamarga) انجام می گیرد...
... همه ی این ها شواهد و نشانه های عمق وسعت تأثیر سوگ آئین سیاوش در ایران است که پس از چند هزاره و ظهور چند دین، همچنان باقی مانده است. "

* این مراسم به این شکل است که میت را پس از شستن و کفن کردن در بین شاخه‌های سبز بید می‌پیچند و آن را به همین صورت کنار گورش که معمولاً گورستانی در نزدیکی چشمه‌است می‌گذارند. سپس اسب سیاهی را که یالش به پهلو شانه شده‌است را از دور به گور و میت نزدیک می‌کنند. در این هنگام مردان و به‌ویژه زنان به شیون و زاری و مو فشانی می‌پردازند. هنگامی که اسب را آرام‌آرام می‌برند شیون و زاری شدت می‌گیرد.

  • چ.الف

" سیاوشان را عشایر ایران هم می گرفتند. اطلاعات اساسی ما درباره ی کردها و قشقائی ها است. یک روایت قشقائی گویای پیکره ی اصلی همان چیزی است که در بین مردم شهرها تعزیه ی سیاوش نامیده می شود و بازمانده ی ناقص یا تحول یافته ای از سیاوشان کهن است. 

سیاوشان ِ عشایر فارس، تا حدود انقلاب (۱۳۵۷) در جشن ها و عیدها، هنگامی که عده ی زیادی در چادرها به گرد هم می آمدند، اجرا می شد. بر طبق روایت یک زن و شوهر قشقائی، در سال ۱۳۵۵ سیاوشان بیش از آن که حالت تعزیه داشته باشد، وضع یک نمایش را داشته و در واقع از تعزیه های نمایشی بوده است. 

در این که قشقائی ها از شمال ایران به فارس آمده اند، تردیدی نیست. احتمالاً اکثریت آنان از شرق ِ دریای خزر و اقلیتی مشخصاً از قفقاز آمده اند و ممکن است سیاوشان را یا در فارس یاد گرفته باشند یا دسته ای که از شمالوِ شرق ایران آمده اند، آن را از مردم بومی ِ شمال شرق ایران گرفته باشند یا اساساً خود جزو ایرانیانی (سکاهائی) باشند که سیاوش را در روزگاری یکی از خدایان می شمرده اند و سوگ این خدای گیاهی را با آنچه در فارسی دیده اند یا اصولاً با تعزیه ی سیاوش در هم کرده اند. "


سیاوشان

  • چ.الف

" آن چه بیشتر به مراسم سیاوشان می ماند، اگرچه جزو تعزیه هم هست، حجله گذاشتن برای درگذشتگان و به ویژه جوانان در ایران است. حجله چیزی جز نماد یک اتاق چادر مانند یا همان کوشک ِ آراسته نیست، به طوری که می توان آن را همان تابوت سیاوش تصور کرد. بدیهی است با تحول ِ معماری، حجله های ایران به بناهای مقدس ِ اواخر ِ دوره ی قاجار با آینه کاری فراوان شباهت یافته است. حجله به ویژه از آن جهت اهمیت دارد که برای جوانان (در تعزیه برای قاسم) ترتیب داده می شود، به طوری که می توان آن را نماد جوانمرگی گرفت، اما شکل و شمایل و آرایش آن، یادآور تابوت سیاوشانی است. "



مطالب مرتبط: سیاوشان و نخل بندی و نخل گردانیاستحاله ی تابوت سیاوش به نخلنمادشناسی شال ها و پارچه های روی نخل.


سیاوشان

  • چ.الف

" شالها و پارچه های معمولاً بلندی که به نخل می آویزند و حتی یکی را گاه در جلوی آن کاملاً می پیچند و لوله می کنند و از سر تا پای نخل می بندند، می تواند نمادی از مار باشد، که در فرهنگ ما نه تنها نگهبان زندگی، بلکه نگهبان خدای نباتی است که در چند فرهنگ دیگر هم دیده می شود. "



مطالب مرتبط: سیاوشان و نخل بندی و نخل گردانیاستحاله ی تابوت سیاوش به نخلحجله گذاشتن و سیاوشان


سیاوشان

  • چ.الف