چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

نویسندگان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اختراع خط» ثبت شده است

" می توان تجسم کرد که نخست انسان شروع به استفاده از استخوان و چوب و سنگ و صدف کرده است و به خاک صیقلی رسیده است و سرانجام به فلزات مختلف -طلا، قلع، مس، مفرغ، آهن، فولاد آبدیده و آلیاژهای (مخلوط چند فلز) جدید- دست یافته است. از روزگاری که انسان برای تأمین انرژی مورد نیاز، از پشت و دست و پاهای خویش استفاده می کرده است، به زمانی می رسیم که این انرژی به وسیله ی جانوران یعنی اسب و الاغ، سگ، ورزا و شتر، گوزن شمالی و لاما تأمین می شده است و بعدها به وسیله ی نیروی باد و آب، و در دوره های بعد این انرژی به وسیله ی ماشین هایی تأمین شده است که با سوزاندن چوب و زغال سنگ و نفت از انرژی ذخیره شده ی درون زمین بهره برداری می کرده اند؛ و سرانجام در عصر ما است که انسان آموخته از انرژی اتمی و انرژی خورشیدی نیز بهره برداری کند. یا می توان پیشرفت انسان را در زمینه ی زبان و خط دنبال کرد و دورانی را به یاد آورد که زبان تنها وسیله ی گفت و گو بود و شیوه ای برای ثبت گفتار اختراع نشده بود؛ و سپس به مرحله ای می رسیم که انسان با استفاده از دسته های ترکه، زمستان شماری می کرد؛ یا طناب گره خورده، که به انسان کمک می کرد تا تعداد اقلام شمارش شده یا بخش هایی از یک پیام را به خاطر بسپارد، یا به کمک چند تصویر می توانست داستان یا پیامی را به دیگران بفهماند. در مرحله ی بعد، انسان پی برد که همیشه می تواند یک تصویر ذهنی را با یک تصویر عینی نشان دهد یا علامت خاصی را به جای یک صدا بگذارد. و چنین شد که آدمیان توانستند اندک اندک خط را اختراع کنند و بنویسند.
اگر چند سلسله مراتب از این دست ترتیب دهیم، پی می بریم که همه ی تمدن های بزرگ جهان از این گونه اختراعات داشته اند و یا به نحوی از این اختراعات سود برده اند. "

  • چ.الف
" وقتی مردم ِ بیشتری دور هم جمع شدند و با هم زیستند، لازم بود روش هایی ابداع کنند تا در سایه ی آن به زندگی خود نظم و ترتیب داده، یکدیگر را نکشند یا اموال یکدیگر را ندزدند و برای تولید چیزهای مورد نیاز خود به صورتِ جمعی عمل کنند. 
زندگی دسته جمعی، آن هم با تعداد زیادی انسان، نیاز به اختراعات جدید و بسیار داشت. شکلی از حکومت باید برقرار می شد و برای کنترل مردمی که با هم بیگانه بودند، قانون لازم بود. می بایست تقسیم کار صورت گیرد. عده ای غذا تولید کنند، عده ای سوخت جمع کنند، عده ای مواد لازم برای تهیه ی پوشاک یا ابزار ِ کار یا اسلحه را بسازند و عده ای به حمل و نقل اشیاء بپردازند. به بازار احتیاج داشتند تا بتوانند با هم داد و ستد کنند، برای مبادله نیز به نوعی پول نیازمند بودند. 
همه ی این ابداعات، حتی زمانی که احتیاج چندانی به آن ها احساس نمی شد، به دست اقوامی که در گروه های کوچک تر زندگی می کردند صورت گرفته بود...
...اما زمانی که به جای زندگی در قبایل و دهکده های کوچک، مردم اندک اندک در شهرهای بزرگ ساکن شدند، می بایست همه ی این اختراعات ِ جداگانه را یک جا جمع کنند. در این جواع بزرگ، خط اختراع می شود که مرحله ی بزرگ دیگری در تاریخ بشریت است. " 

  • چ.الف