" سیاوش در میان خدایان آسیای مرکزی، اگر نه خدا، بلکه نماد باروری و زایشِ دوباره است. البته در ساخت مذاهب قدیم، معمولاً خدایان جا عوض می کنند یا دست کم نقش خود را به دیگری واگذار می کنند؛ مثلاً خدای آفریننده، پس از آفرینش ِ جهان، کار را به خدای باروری می سپارد و پس از آن، در آفرینش، تنها باروری، زایش و مرگ وجود دارد، بنابراین سیاوش به عنوان خدا یا نماد باروری و زایش، جای یکی از خدایان ِ پیشین (کهن تر) را گرفته است و از همین راه است که سیاوش به خدایی می رسد.
گذشتن سیاوش از آتش نیز در همین معنی است. آتش، نماد پاییز و زنده بیرون آمدن سیاوش، نماد گذشتن از پاییز و رویش دوباره در بهار است؛ از این لحاظ، آتش در اینجا هیچ ربطی به آیین زردشتی ندارد. در اساطیر گیاهی این چنین پدیده هایی هست، نمونه ی دیگر آن، گذشتن ابراهیم از آتش است. این اسطوره در تمام ایران پذیرفته شده بود، زیرا بافت اجتماعی تا قرن ها و بلکه هزاره ها چندان تفاوتی نداشت و دست کم بنیاد معیشت بر کشاورزی و دامداری بود. "
" رابطه ی ریشه ی نام سیاوش و ارتباط دائمی او با اسپ، اجازه می دهد اعتقاد داشته باشیم که در زمان های کهن و در آیین توتمی، او را به شکل اسپ تصویر می کرده اند. تحول سیاوش به سوار، نتیجه ی آنتروپومورفیزم* است. این قابل قبول است که تصور کنیم هر خوارزمی که می مرُد، سیاوش می شد ( یا شکل او را می یافت ) همان گونه که مثلاً هر مصری که می مُرد، به خدای آن سرزمین، "ازیریس"** تبدیل می شد.
* انسان انگاری.
** خدای جهان ِ زیرزمینی در دینِ مصر باستان.
" شواهدی آشکار، حکایت از آن دارد که سیاوش، نخست اسپ (اسب) بوده و از آن جا که آثار آن مخصوصاً در آیین تدفین مردگان بارزتر است، به اعتقادی توتمیک تعلق دارد...
...در این که آسیای مرکزی از گاهواره های تمدن است، تردیدی نیست. ایجاد شبکه ی آبیاری در سرزمین ِ دشواری چون آسیای مرکزی، عامل پدید آمدن، پروردن، تحوّل و گستردن ِ اسطوره ی سیاوش است.. دو رود سیر دریا و آمو دریا با شعبات فراوان و عبور از سرزمین های متنوع، بستر مناسبی برای رشد انسان در این ناحیه بوده است. می دانیم که باورهای توتمیک در دوره های مشخصی از زندگی انسان شکل می گیرد و در هر صورت و به طور عمده متعلق به دوره های پیش از فلز، مخصوصاً از دوره ی شکار و گردآوریِ غذا از کهن سنگی نا دوره ی نوسنگی است. عهد کشاورزی نیز متعلق به دوره ی نوسنگی است؛ بنابران شکل توتمیک سیاوش بایستی در همین دوره و اسطوره ی کشاورزیِ آن، در دوره ی نوسنگی شکل گرفته باشد، امّا بی شک در دورانی طولانی، یعنی تا دوره ی ساسانی (نهایتاً شاید قرن چهارم میلادی) باقی مانده باشد. "
" کهن ترین یادگار اسطوره ی سیاوش، از دوره ی نوسنگی و دقیقاً سه هزار سال پیش از میلاد است. آلکساندر مونگیت، در حوالی سمرقند، سنگ نگاره ای از این تاریخ به دست آورده است که آیین سوگ سیاوش بر آن به روشنی کنده شده است... "