چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

نویسندگان

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «توتم اسب» ثبت شده است

" برقراری ِ جشن سال، نمی تواند نتیجه ی پدید آمدن اسطوره باشد، بلکه برعکس، عامل آن است؛ بدین معنی که باور داشتِ اسطوره ای در ارتباط با کِشت و امثال آن، معلول شناخت ِ زمان و رویش و خزان است و اگر بهتر باشد، باید گفت اسطوره، جشن و امثال ِ آن، گزارش ِ روحانی ِ پدیده ای مادی است که اگرچه شناخته شده است، اما به صرف شناخته شدن، پاسخ گوی منطق و باورهای انسان ِ عهد ِ نوسنگی نیست، زیرا در الگوی باورهای او همه چیز در قالب جهان شناسی ِ ویژه ای اتفاق می افتد که عامل و صفت حاکم بر آن، تقدس است. 

درست در همین قالب است که عاملِ کمک کننده به شناخت پدیده ای طبیعی مثل روییدن، ثمر دادن و زرد شدن و مردن (زمستان)، در تبدیل ِ یک معلول (جشن، اسطوره و امثال آن) وسیله ای برای پدید آمدن موجودی مقدس فراهم می کند و آن گاه انسان، آن موجود را یا می آفریند یا شاه، قهرمان یا خدایی را که کارکرد خود را از دست داده به جای آن می نشاند و این در مورد سیاوش اتفاق افتاده و توتم اسپ به شاه ـ خدای کِشت تبدیل شده است. تا وقتی نیا فقط یک توتم است، اگرچه نیا مرده است، عزاداری ندارد اما وقتی تبدیل به خدای باروری و امثال آن شد، مرگ او با عزا همراه می شود، وانگهی از آن جا که توتم دائماً با نقش یا تندیس ِ خود تکرار و بر خانه، سر گور و امثال آن نصب می شود و توقعاتی را که از او می رود، بر می آورد، مرده انگاشته نمی شود یا دست کم به مرگ او اندیشیده نمی شود، اما شاه ـ خدای کشت چنین نیست. او نه تنها یک مرگ اساسی، اصلی و ازلی دارد، بلکه هر سال با خزان می میرد و با بهار زنده می شود. "


سیاوشان

  • چ.الف

" ۱ـ سیاوش، نخست به معنی اسب نر و سیاه و سپس دارنده ی اسب نر ِ سیاه (سوار/ شاه) است. اگر کوچک ترین تردیدی در این زمینه وجود داشت، اکنون می توان آن را سراسر برطرف کرد، در کهن ترین مدارک نوشته ی ما، یعنی اوستا، نام او syāvarsan و مرکب است از siyā به معنی "سیاه" و varsan به معنی "اسپ نر"... در مورد سیاه بودن این اسپ، قرائن مهم و فراوانی وجود دارد که یکی از آن ها، کوزه ی مرو است...

۲ـ سیاوش از خاندانی است که در ترکیب اسم عده ی زیادی از آنان، واژه ی اسپ دیده می شود*. سیاوش نخستین نفر از کیانیان است که نام او با اسب ساخته شده است... سیاوش در ابتدا اسپ و سپس سوار است، آن گاه از حد سوار (شاه) هم بالاتر می رود، جای یکی از خدایانِ هند و اروپایی را می گیرد و نیرومندترین خدای آسیای مرکزی می شود. با توجه به این که توتمیسم در بسیاری جاها تنها به صورت نام گذاری ساده باقی مانده است، تحول آیین سیاوش از مرحله ی پیدایش تا روزگار نوشته شدن اسطوره ی آن و این مقدار تغییر در طول زمانی دراز( مرحله ی شکار، نوسنگی/ کشاورزی تا جوامع طبقاتی شده ی آریایی و فئودالیسم** آسیای مرکزی )، قابل درک است. 

۳ـ در روایات ایرانی ( مثلاً شاهنامه )، سیاوش برای فرزند خود، کیخسرو، سه چیز باقی می گذارد: اسپ، نیزه، زره. سیاوش با اسپ ِ خود وصیت می کند و کیخسرو را به او می سپارد. حال، اسپ نشانه ی وفاداری به توتم و نگهداری آن است. در واقع از توتم خواسته شده است که یکی از فرزندان خود را بپاید. شاید توتم، ریشه ی اختلاف یا یکی از وجوه اختلاف قومی بوده است. نیزه و زره، هر دو به عنوان ابزارهای جادویی که می توان با آن ها به فر (نیروی جادویی شاهان) دست یافت، مدت هاست که شناخته شده است. 

نیزه، زره، جام (جام جهان بین)، مهره (یاره، دستبند) که بیش ترِ آن ها در اسطوره ی کیخسرو، فرزند سیاوش دیده می شود، انواع نشانه های فرّ (فر کیانی یا نیروی فوق العاده) است. همراه شدن اسپ با زره و نیزه و نیزه نیز گویای مرحله ای از تحولِ آیین سیاوش است، جایی که اسب به سوار و سوار به شاه تبدیل شده است. "


* مثلاً لهراسب به معنای "دارنده ی اسب تند" و گشتاسب "دارنده ی اسب رمنده" و...

** نظام فئودالیسم، نظامی اجتماعی- اقتصادی است که در نتیجه ی فروپاشیِ جامعه ی برده داری یا در نتیجه ی فروپاشیِ کمون اولیه به وجود آمده است و علی رغم تنوعِ راه های رسیدن به آن، تقریباً در کلیه ی سرزمین های جهان، البته در هر جا، با ویژگی های مشخص خود وجود داشته است. (ویکی پدیا)


سیاوشان

  • چ.الف

" سیاوشان، آیین سوگ سیاوش است. آیین نه در معنای رسم، بلکه در معنی فرهنگ دینی، چنان که آیین ورزانِ یک دین، به آن عمل می کنند...

...سیاوشان آیینی کهن و برخاسته از آسیای مرکزی است که تعیین تاریخ دقیق پیدایش آن به کمک اسناد و مدارک موجود ممکن نیست. قرائنی که از راه مطالعات عمومی ِ مربوط به تاریخ تمدن، باستان شناسی و مردم شناسی به دست آمده است، گویای نخستین شکل آن در دوره ای است که بیشتر آیین های کشاورزی به آن دوره می پیوندند: عصر نو سنگی...

...این اسطوره در کهن ترین شکل های موجود خود از دو نهاد حکایت می کند: الف: بخشی از اسطوره که با توتم اسپ مربوط است، ب: بخش دیگری که حاکی از یک آیین یا اسطوره ی کشاورزی و پیدایشِ شاه ـ خدایی از جامعه ی کشاورزی است. "


سیاوشان

  • چ.الف

" قوی قیریلقان قلعه ( قلعه ی گلّه دَران ) یکی از مهم ترین آثاری است که تاکنون در خوارزم کشف شده است، زیرا نه تنها یکی از مهم ترین مراکز فرهنگی و معماریِ خوارزم در طول دوره ای نسبتاً دراز (دست کم هشتصد سال) است، بلکه شواهد گوناگونی از حیات اجتماعی (دین، نجوم، بافت شهری) را در خود نهفته است...

...قوی قیریلقان قلعه دارای آثاری از سیاوشان است؛ این مرکز دارای استودان* هایی است که آن ها را سیاوشانی نام می دهیم، زیرا ارتباط آن ها با توتم اسپ آشکار است. این استودان ها در اصیل ترین شکل از همین قلعه کشف شده اند و از جنس سفال هستند. استودان به شکل پیکر انسانی نشسته ساخته شده که کلاهی با گوش اسپ (اسب) دارد؛ حتی گوش های اصلی هم به شکل گوش اسپ، نزدیک است. در واقع استودان نشانه ای است از بازگشت شخص به اصل خویش که اسپ بوده است. آن چه تأیید می کند که این استودان ها متعلق به آیین سیاوش و در مرحله ای است که او اسپ بوده است، استودان های بعدی ِ متعلق به همین منطقه است که اگرچه آثار آیین های جدیدتر بر روی آن ها دیده می شود، اما صحنه ی سوگواری بر سیاوش (سیاوشان) بر روی آن ها ترسیم شده است. همین صحنه ها را بعد ها بر دیگر آثار باستانی منطقه می توان دید...

...تردیدی نیست که این قلعه در طول زمانی دراز مورد استفاده ی مردم منطقه ی خوارزم بوده است. چیزی که در مورد آن احتمال بسیار اندکی وجود دارد، مسکون بودنِ قلعه است. بیش از هر چیز احتمال دارد که بنایی مذهبی بوده باشد و پیدا شدن وسایل نجومی در آن خود مؤیّد این نکته است. مهم تر از همه این که استودان هایی با گوش اسپ از همین کلات به دست آمده است. اما نکته ی جالب هم این است که شکل استودان ها کم کم عوض می شود و نه تنها از شکل انسانی با گوش اسپ (اسب)، خارج، بلکه تبدیل به ظرف های سفالی ساده ای می گردد که ساختن آن ها بسیار آسان تر بوده است. به این ترتیب، شاهد تحول در اعتقاد به توتم هستیم. "


* اَستودان: استخوان دان. جایگاه نگهداری استخوان.


سیاوشان 



  • چ.الف

" شواهدی آشکار، حکایت از آن دارد که سیاوش، نخست اسپ (اسب) بوده و از آن جا که آثار آن مخصوصاً در آیین تدفین مردگان بارزتر است، به اعتقادی توتمیک تعلق دارد...

...در این که آسیای مرکزی از گاهواره های تمدن است، تردیدی نیست. ایجاد شبکه ی آبیاری در سرزمین ِ دشواری چون آسیای مرکزی، عامل پدید آمدن، پروردن، تحوّل و گستردن ِ اسطوره ی سیاوش است.. دو رود سیر دریا و آمو دریا با شعبات فراوان و عبور از سرزمین های متنوع، بستر مناسبی برای رشد انسان در این ناحیه بوده است. می دانیم که باورهای توتمیک در دوره های مشخصی از زندگی انسان شکل می گیرد و در هر صورت و به طور عمده متعلق به دوره های پیش از فلز، مخصوصاً از دوره ی شکار و گردآوریِ غذا از کهن سنگی نا دوره ی نوسنگی است. عهد کشاورزی نیز متعلق به دوره ی نوسنگی است؛ بنابران شکل توتمیک سیاوش بایستی در همین دوره و اسطوره ی کشاورزیِ آن، در دوره ی نوسنگی شکل گرفته باشد، امّا بی شک در دورانی طولانی، یعنی تا دوره ی ساسانی (نهایتاً شاید قرن چهارم میلادی) باقی مانده باشد. "


سیاوشان

  • چ.الف