چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

نویسندگان

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «درخت مقدس» ثبت شده است

" در بهار یا اوایل تابستان یا حتی در نیمه ی تابستان، در بسیاری از مناطق اروپا رسم بود و هنوز هم هست که به جنگل بروند، درختی را قطع کنند و به دهکده بیاورند و دور ِ آن به شادی و پایکوبی بپردازند یا مردم شاخ و برگ از جنگل بیاورند و بر خانه های خود ببندند. منظور از این مراسم، در آوردن برکت و اثرات سودمند روح درخت به درون خانه ها و دهکده است. به همین جهت است که در برخی نقاط، درخت بهار را جلو هر خانه قرار می دهند یا درخت بهارِ دهکده را خانه به خانه می گردانند تا هر خانه ای از برکت آن سهمی داشته باشد. 
در این مراسمِ بهاری، روح گیاه، اغلب در درختِ ماه مه و علاوه بر آن، در مردی ملبس به شاخ و برگ سبز و گل، یا دختری در همان لباس مجسم می شود. این همان روحی است که به درخت جان می دهد و در گیاهان پست تر فعال است. همواره تصور می کردند که روح، حضور خود را در نخستین گل بهاری نشان می دهد و در وجود دختری که تجسم گلسرخ ماه مه است و هم چنین به عنوان بخشنده ی محصول در قالب "والبر" آشکار می کند. عقیده بر این بود که برگزاری مراسم با حضور این نماینده ی خدا، همان آثار سودمند را بر طیور، درختان میوه و محصول دارد که حضورِ خود خدا. به عبارت دیگر، مقلد را نه تصویر، بلکه نماینده ی واقعی روح گیاه می دانستند. 
می توان نتیجه گرفت که درخواست هدیه و خانه به خانه گشتن به همراه درخت ماه مه و جوانه ی بهاری (آوردن ماه مه به تابستان) در همه جا اصولاً اهمیتی خطیر و بهتر بگوییم، آیینی داشته است؛ مردم واقعا معتقد بودند که خدای رویش به طور نامرئی در شاخ و برگ ها حضور دارد؛ او را با حرکت دسته جمعی به همه ی خانه می آوردند تا برکات خود را ارزانی دهد. نام هایی چون مه، عمو بهار، بانوی بهار، بانوی ماه مه، ملکه ی بهار که غالباً به روحِ انسانوارِ گیاه می دادند، آمیخته با انسان انگاریِ فصلی است که قدرت روح در آن تظاهرِ آشکارتری دارد. "

  • چ.الف
" اعتقاد به حلول یا الهام موقت شمول جهانی دارد. گمان می رود که هر از گاهی روحی یا خدایی در بعضی افراد حلول می کند و تا زمانی که این تسخیر ادامه دارد، شخصیت ِ خود آنان مسکوت می ماند و حضور روح با لرزش و تکان های شدیدِ تمامِ بدن ِ شخص، با حرکات و سکنات تند و سرکش و نگاه های پرشور و هیجان نمایان می شود و اینها همه نه به خود شخص بلکه به روحی که در تن او حلول کرده است ارجاع می شود و در این حالت ِ غیر عادی، همه ی اظهارات او به عنوان صدای خدا یا روحی که در درون او ساکن است و از دهان او سخن می گوید پذیرفته می شود.*  شخصی که موقتاً الهام می یابد، به اعتقاد رایج نه تنها معرفت الهی بلکه حداقل بعضی اوقات قدرت الهی نیز کسب می کند. 
حال بهتر است به دو شیوه ی خاص دیگر الهام موقت اشاره ای بکنیم: یکی از این شیوه های الهام، مکیدن خون تازه ی قربانی ِ ذبح شده است. شیوه ی دیگر ایجاد الهام موقت، استفاده از درخت یا گیاهی مقدس است. **


* گاهی ممکن بود شخص دو یا سه روز در تسخیر روح یا خدا باشد و اعمال او در این مدت، عمل خدا دانسته می شد و بنابراین به گفته هایش و طرز رفتارش سخت توجه می کردند. 

** روش اول: شخص با مکیدن خون ِ قربانی ـ ذبح شده از خدا الهام می یافت و می توانست غیبگویی و پیش بینی کند. روش دوم: شخص با سوزاندن برگ درخت یا گیاهی مقدس و بخور دادن آن، کم کم دچار نوعی خلسه می شد و بعد از آرام شدنش، سخنانش ندای غیبی انگاشته می شد که اظهاراتِ روح ِ سکنا گزیده در او بود که روح خود ِ شخص را موقتاً مسکوت گذاشته بود. 

  • چ.الف

" استحاله ی تابوت سیاوش به نخل، بدون شک طیّ یک روند طولانی و با آمیختن چند باور به هم صورت گرفته است. در این کار، باور داشتن خدای گیاهی و درخت زندگی (مقدس) که در بخش بزرگی از غرب آسیا معمولاً سرو است، با هم، تأثیر اساسی داشته است. در واقع خدای گیاهی و درخت مقدس با هم در تندیسه ی نخل گرد آمده و یکی شده اند، به همین دلیل نخل از نظر ساخت و شکل، ترکیبی هم از درخت ِ سرو و هم تابوت سیاوش است. کهنسالان ِ کاشان می گویند تا حدود سال ۱۳۰۰ هجری خورشیدی، اسپی پیشاپیش نخل حرکت داده می شد. این اسب همان است که در همه ی آیین ها و رسم های منتأثر از سیاوشان وجود دارد. به این ترتیب روشن می شود که اساس آئین نخل گردانی، همان سیاوشان است و از آن جا که نزدیکی خدای گیاهی با درخت مقدس، امری محقق در زمینه ی اساطیر است، این ترکیب به نظر منطقی می آید...

... راز آراستن نخل به انواع پارچه، شال، ترمه، آینه و امثال آن در همین جنبه ی درخت مقدس بودن آن است و شکل اتاق مانند آن، یادآور تابوت سیاوش. چیز دیگری که می تواند این دو را ترکیب کند، اعتقادی معروف است به زائیده شدن خدایان از درخت. در واقع سیاوش فرزند ِ نخل است. نزدیک ترین باور در این زمینه به فرهنگ ما، زائیده شدن مهر در آب و بر روی گُل لوتوس است. همچنان که در فرهنگ های دیگر، خدا از درخت زاده می شود، در آئین مهر، او را بر روی لوتوس می یابیم...

... از آنجا که درخت می تواند نماد کیهان باشد و سرو هم به دلیل طول عمر، هم ارتفاع و هم به دلیل محترم بودنش در آئین های کهن ِ ایران، از جمله آئین زردشت، درختی اثیری و آرمانی جلوه می کند، شایسته ترین  گیاهی بوده است که می توانسته است با خدای تباتی پیوند بخورد و پیکری یگانه بیابد. "



مطالب مرتبط: سیاوشان و نخل بندی و نخل گردانینمادشناسی شال ها و پارچه های روی نخلحجله گذاشتن و سیاوشان


سیاوشان

  • چ.الف