چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

نویسندگان

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نوروز بزرگ» ثبت شده است

" گفته اند سبب این که ایرانیان در این روز غسل میکنند، این است که این روز به "هَرْوَزا"* که فرشته ی آب است تعلق دارد و آب را با این فرشته مناسبتی است. و از این جاست که مردم در این روز هنگام سپیده دم از خواب برمی خیزند و با آب قنات وحوض خود را می شویند و گاهی نیز آب جاری بر خود از راه تبرک و دفع آفات می ریزند. 
در این روز، مردم به یک دیگر آب میپاشند و سبب این کار همان سبب اغتسال است و برخی گفته اند که علت این است که در کشور ایران دیرگاهی باران نبارید و ناگهان بارانی سخت بارید ومردم به این باران تبرک جستند و از این آب به یکدیگر پاشیدند و این کار همین طور در ایران مرسوم ماند. 
نیز گفته اند سبب این که ایرانیان در این روز به هم آب می پاشند این است که چون در زمستان تن آدمی به کثافات ِ آتش از قبیل دود و خاکستر آلوده می شود، این آب را برای تطهیر از آن کثافات به هم می ریزند. و دیگر آن که هوا را لطیف و تازه می کند و نمی گذارد که در هوا تولید وبا و بیماری شود. "

* "هروذا، هروداذ. تلفظ و املای کهنتری از "خرداد" در اوستا هَئورْوَتات (haurvatat)، امشاسپندی که موکل بر آب است."

  • چ.الف
" روز ششم فروردین، نوروز بزرگ است که نزد ایرانیان عید بزرگی است و گویند خداوند در این روز از آفرینش جهان آسوده شد، زیرا این روز، آخر روزهای ششگانه است. در این روز خداوند مشتری را بیافرید و فرخنده ترین ساعت های این روز، ساعات مشتری است. زرتشتیان گویند که در این روز، زرتشت توفیق یافت که با خداوند مناجات کند (همپرسه شود) و کی خسرو به آسمان در این روز عروج کرد. و در این روز برای ساکنان کره ی زمین، سعادت را قسمت می کنند و از این جاست که ایرانیان این روز را روز امید یا روز برات نام نهادند و اصحاب نیرنگ ها گفته اند که هر کس در بامداد این روز پیشداز این که سخن بگوید، سه مرتبه عسل بچشد و سه پاره موم دود کند و با روغن زیتون تن خود را چرب کند، از هر دردی شفا یابد و در سراسر سال از انواع بلاها سالم و در امان خواهد بود.* "

* خوردن عسل در دین زرتشتی، برابر با مسایل شرعی و فقهی جایزنیست، چون زنبور عسل "مگس انگبین" از عملان اهریمن است. فقط به عنوان دارو و درمان از آن می توان استفاده کرد. هم چنین استفاده از ابریشم نیز جز در شرایط خاصی جایز نمی باشد، چون کرم ابریشم نیز از عاملان اهریمن است در تباهی آفرینش اورمزد. 

  • چ.الف

" در تاریخ، از دو نوروز بزرگ و کوچک یاد شده. نوروز بزرگ، روز ششم فروردین است که بنابر سنت، زادروز خجسته ی زرتشت می شود...

... روز ششم فروردین، یعنی خرداد روز، از احترام و تقدسی خاص بهره مند بوده است که هنوز میان زرتشتیان اثرات ویژه ی آن باقی است. برابر با یک رساله ی پهلوی، حوادث بسیاری از آغاز خلقت به بعد در چنین روزی روی داده. بزرگترین ِ این حوادث، تولد زرتشت در چنین روزی می باشد. 

بنابر اشاراتی، ایرانیان از روزگاری بسیار دور، اساس تقسیم سال و ماه را بر پنجه می نهادند، چنان که هر ماه را به شش پنجه و سال ۳۶۰ روزه را به ۷۲ پنجه یا خمسه بخش می کردند. مورخانی چون ابوریحان و موسی بن عیسی الکسروی به این مسأله اشاره دارند که منسوب به جمشید است و این تقسیم در رابطه است با پنجه ی اول فروردین و آغاز پنجه ی دوم که روز خرداد یا ششمین روز است از این ماه...

... در کهن ترین روش گاهشماری ِ ایران که از آن آگاهی داریم، سال دوازده ماه داشت و هر ماه سی روز و به عبارت دیگر، سال ۳۶۰ روز بود. اردشیر پاپکان، پس از جلوس به مسند شاهی (سال۲۲۴ م) از جمله تغییراتی که به وجود آورد، اصلاح تقویم بود. به این ترتیب که با وارد کردن پنج روز اضافی به سال، آن را ۳۶۵ روز کرد، تا هم گاهشماری دقیق تر انجام گیرد و هم تطابق تقویم و طبیعت کامل تر شود. این تغییر در تقویم روشن است که باعث بروز آشفتگی هایی در امر گاهشماری در نزد توده ی مردم شد، و بدین سبب به دو گروه اصلاح طلب که موافق تغییر در ساختار گاهشماری بودند، و سنت گرا که مخالف آن بودند شکل بخشید. مردم در روز آخر اسفند و پس از برگزاری آخرین گاهنبار منتظر بودند که مانند همیشه در روز بعد، نوروز را جشن بگیرند اما برابر با فرمان عمومی باید صبر می کردند تا نخست آن پنج روز سپری شود. اصلاح طلبان پس از گذشت آن پنج روز، نوروز را در اول فروردین -روز هرمزد- جشن می گرفتند، اما آن پنج روز اضافی را طبق عادت حساب می کردند و به این ترتیب نوروز ِ آنان با ششم فروردین برابر می شد، یعنی خرداد روز. این چنین جشن گرفتن نوروز در یک زمان، اما در دو تاریخ متفاوت موجب پیدایش دو نوروز شد: نوروز بزرگ یا خاص در ششم فروردین و نوروز کوچک، خرده یا عام در اول فروردین. این دوگانگی و دو روز بودن ِ یک جشن، به جشن هایی دیگر نیز چون "مهرگان" و "گاهنبارها" سرایت کرد و این امر بر اثر احتساب همان پنج روز اضافی ناگزیر بود. 

به نظر می رسد برای ایجاد سازشی میان دو گروه بود که هرمزد نوه ی اردشیر، دو نوروز را به هم پیوست و روزهای میانشان را نیز جشن گرفت و از اینجاست که طول برگزاری جشن ها را پنج روز دانسته اند، حال آن که نوروز ( از ادامه ی شادی و آیین ها در روزهای پس از آن که بگذریم) در اصل یک روز بوده است. "


جشن های آب

  • چ.الف