" جامه نیلی کردن که بعدها سیاه پوشی و سیاه جامگی شده است، چه در عزای امام سوم و چه در دیگر سوگ های ایرانیان از آیین سیاوش گرفته شده است و این را حتی مورخان ِ جدیدتر هم متذکر شده اند. همچنین نشانه های اصیلی از این رسم در گوشه و کنار ایران، مثلاً در مازندران مانده است که جامه ی نیلی و شمع ِ نیلی در نفرین های آنان به کار می رود.
می دانیم که در مراسم عزاداری برای امام سوم شیعیان، عزاداران آرزو می کنند که کاش همراه او بودند و به آن فیض ِ عظیم می رسیدند. یعنی عزاداران آرزو می کنند که چون امام خود باشند و با او در سرنوشت او شریک شوند. این حس، تازه و ویژه ی شیعیان نیست. وحدت با قهرمان، آرزوی دیرینه ی بشر است و در سیاوشان فراوان به چشم می خورد.
همچنین می دانیم که سیاوش اساساً اسپ (اسب) ِسیاه است و پوشیدن ِ سیاه، همرنگ شدن با او و سیاوش شدن است. هر یک از آیین ورزان ِ سوگ سیاوش، در مراسم، خود را سیاوشی می دید و با پوشیدن سیاه، خود را به او همانند می کرد. بهتر است بگوییم که با پوشیدن سیاه، آیین ورزان وحدتی را که نتیجه ی هر پیامی است، با پیام آور خود، سیاوش برقرار می کنند.
سیاه پوشیدن نه در بیناعراب وجود داشته و نه در بین غیر ایرانیانی که همسایه ی ما بوده اند. پیامبر اسلام حتی سیاه پوشیدن را نکوهیده است. در آذربایجان ـ که از مراسم سیاوشان دور بود ـ تا حدود چهل سال پیش، اصلاً کسی ـ جز برای عزای امام سوم ـ حتی در مرگ مادر و پدر، سیاه نمی پوشید. پس جامه ی سیاه نمی توانسته است اسلامی باشد و حتی جامه ی سیاه ِ بنی عباس از خراسان آمده است. این ایرانیان اند که با آیین های خو، سیاه پوشیدن را به اسلام آورده اند. بنی عباس، آن را (سیاه پوشیدن را) حربه ای بزرگ برای ابراز تفاوت خود با بنی امیه یافتند و به رونق ِ جامه ی سیاه در بین النهرین کمک کردند.
بنابراین رنگ سیاه برای جامه ی عزا، اصالت ایرانی دارد، ویژه ی آیین سیاوش است و در آیین هایی وارد شده است که ایرانی یا ساخته ی ایرانیان است. تعزیه هم چنین چیزی است و تنها در میان شیعیان وجود دارد. "
مطالب مرتبط: سیاوشان و تعزیه. تعزیه، آمدن اسپ و شیون و مویه کردن. تعزیه و سرودهای سوگ. سیاوشان و مراسم عزاداری پس از اسلام
" شواهد فراوانی وجود دارد که در ایران پس از اسلام، عمده ی مراسم ِ عزاداری، به ویژه سوگ آیین های غیر رسمی، تحت تأثیر آیین سوگ سیاوش بوده و آثار آن تا امروز باقی مانده است. در این میان هر چه به حوزه ی آمو دریا نزدیک تر شویم، سوگ آیین ها به آیین سوگ سیاوش نزدیک ترند.. بدیهی است در سرزمین های دورتر، اثر آیین کمتر است، با همه ی این، به دلیل نفوذ فوق العاده ی آیین سیاوش در ایران، تقریباً در همه جا انتظار دیدن ِ آیین یا گوشه ای از آن را باید داشت. دورترین اثر مستقیمی که از سیاوشان می توان دید، بین عرب های شیعه در عراق است که در سوگ ِ امام سوم خویش، به ویژه زنان، سر و سینه را برهنه و موی ها را افشان می کنند، زاری کنان بر سر و سینه می زنند و تا دیری موی خود را کوتاه نمی کنند. در بین اهل تسنن اساساً چنین رسم هایی وجود ندارد و این نشان می دهد که حتی در بین النهرین آداب ِ بازمانده ی سوگ، ایرانی است یا بهتر بگوییم صرفاً از دوره ی اسلامی ایران اثری دارد. "
مطالب مرتبط: سیاوشان و تعزیه. تعزیه و سیاه پوشی. تعزیه، آمدن اسپ و شیون و مویه کردن. تعزیه و سرودهای سوگ. سیاوشان و مراسم عزاداری پس از اسلام
" سیاوشان، آیین سوگ سیاوش است. آیین نه در معنای رسم، بلکه در معنی فرهنگ دینی، چنان که آیین ورزانِ یک دین، به آن عمل می کنند...
...سیاوشان آیینی کهن و برخاسته از آسیای مرکزی است که تعیین تاریخ دقیق پیدایش آن به کمک اسناد و مدارک موجود ممکن نیست. قرائنی که از راه مطالعات عمومی ِ مربوط به تاریخ تمدن، باستان شناسی و مردم شناسی به دست آمده است، گویای نخستین شکل آن در دوره ای است که بیشتر آیین های کشاورزی به آن دوره می پیوندند: عصر نو سنگی...
...این اسطوره در کهن ترین شکل های موجود خود از دو نهاد حکایت می کند: الف: بخشی از اسطوره که با توتم اسپ مربوط است، ب: بخش دیگری که حاکی از یک آیین یا اسطوره ی کشاورزی و پیدایشِ شاه ـ خدایی از جامعه ی کشاورزی است. "
" سیاوشان، نام ِ آیین سوگ سیاوش و نیز نام جاهایی است که در آن ها سوگ سیاوش گرفته می شده است. گستردگی آیین ِ سوگ سیاوش در ایران، از آن جا معلوم می شود که علی رغم هزار و سیصد سال نفوذ اسلام در وجوه مختلف ِ زندگی ایرانیان، چند روستا در این منطقه، از هرات تا مازندران و جنوب آشتیان و یک مسجد در شیراز هنوز نام سیاوشان دارد. همچنین نشانه های سوگ سیاوش بر آثار سفالی کهن خوارزم و ماوراء النهر، نقاشی های دیواری پنجکند سُغد، آثار سفالی جدیدتر و نیز در برخی از آیین های عزا و تعزیه در ایران امروز باقی مانده است. شواهد دیگری از بخش های اصیل اسطوره ی سیاوش در جاهای دیگر، از جمله هنر مینیاتور ِ ایران هم بازمانده است. "