چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

نویسندگان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قوی قیریلقان قلعه» ثبت شده است

" می دانیم که روز به روز در ایران این باور قوی تر می شود که تخت جمشید کاخ سلطنتی نیست. نه تنها تخت جمشید، بلکه بناهای دیگری که با آن قابل مقایسه اند مانند قوی قیریلقان قلعه، کاخ شاهی نیستند و معبد هستند. 

مهم ترین دلایل ما در مورد معبد بودن تخت جمشید، به طور خلاصه چنین است: 

۱. هیچ کس بنایی را نمی سازد که نتواند در آن زندگی کند. ساخت تخت جمشید در حدود صد و پنجاه سال طول کشیده است؛ اما معبد را می توان به این شکل و طی چند نسل ساخت، زیرا هر کس به اندازه ی همت و اعتقادش برای آن خدمت می کند. 

۲. هیچ کس گور پدر خود را بالای سر خانه اش نمی سازد. در هر صورت یادآوری مرگ تلخ است. در حالی که می توان در کنار معبد، گور ساخت. معبد حیطه ی خدایان است. 

۳. تخت جمشید آب نداشته است و نمی توان کاخی بدون آب، مخصوصاً برای شست و شو تصور کرد، اما می توان معبد بدون آب تصور کرد، آبِ خوردن و حتی آب ِ لازم برای مراسم را می توان با دست آورد.

۴. تخت جمشید نه جایی به عنوان مستراح دارد و نه حمام، این ها برای کاخ واجب و لازم است. جاهایی را که احتمالاً حمام و مانند آن معرفی کرده اند، چنان نامناسب هستند که به آسانی می توان استدلال های این مورد را رد  کرد، در حالی که معبد می تواند فاقد آب باشد:

شست و شویی کن و آنگه به خرابات خرام / تا نگردد ز تو این دیر خراب آلوده

منطقی به نظر می آید که به معبد هیچ نوع آلودگی نمی بایستی راه یابد. 

۵. بنایی با این حجم سنگ، در تابستان قابل تحمل نخواهد بود، آن هم برای زندگی. به عنوان معبد، مخصوصاً در اجرای مراسم ِ صبح و غروب که موقتی هم هست، می توان آن را تحمل کرد. 

۶. بعید است که اقوام مختلف، هر یک گوسفندی، شتری یا کوزه ای یا مشکی محتوی هرچه باشد، برای کاخ بیاورند و آن را ولو به شکل نمادین نشان دهند. این ها می تواند هدیه به معبد باشد. اگر معبدی مترو پولیتن باشد، هر قوم و پیرو هر آیینی می تواند در آنجا عبادت کند و برای آن هدیه یا قربانی بیاورد.

۷. آقای یحیی ذکاء* نشان داده اند که از تالار سه دروازه ی تخت جمشید (تالار شورا) جهت کارهای نجومی استفاده می شده است. سنگ میانی و سه نشانه ی اطراف آن وسیله ای برای تعیینِ اعتدال ربیعی بوده است. چنین پدیده هایی در معابد دیده شده است. 

۸. نگارنده (علی حصوری) قربانگاه کوچکی در تخت جمشید یافته است که درست جلوی کاخ هـ (H) قرار دارد و به اندازه ای کوچک است که بی شک برای قربانی گاو و گوسفند نبوده است. محل کشتن حتی نیم متر هم نیست، این قربانگاه، فقط برای قربانی پرندگان مناسب بوده است. **

۹. همه ی پدیده های مهم اطراف تخت جمشید و اطراف آن، نام های مقدس دارند؛ مثل کوه رحمت، کوه حسین که نام دو کوه پشت سر هم در تخت جمشید است. بدیهی است که نام های مقدس کهن به نام های مذهبی ِ نو بدل شوند.

۱۰. بعید است کاخی در پای کوه بنا شود، در حالی که ارتباط مذهب با کوه انکار ناپذیر است. کعبه ی زردشت و گور شاهان هخامنشی هم بر بدنه ی کوه است. تخت جمشید از کوه رسته است.
۱۱. عظیم ترین یادمان های مذهبی در جهان ِ باستان، متعلق به مذهب است، کاخ های شاهان نبایستی و نمی توانست برتر از معابد باشد. مخصوصاً در دوره ای که انسان به خدایان مجرد دست یافت، به هیچ وجه نمی توانست با آنان برابری کند و تخت جمشید نمی تواند کاخ باشد. 
۱۲. عناصر مذهبی در تخت جمشید فراوان است. عمده ی پایه ی ستون ها با نیلوفر آبی تزئین شده که نقش مذهبی دارد. جنگ شاه با دشمنی صورت می گیرد که نماد مذهبی است، نیلوفر آبی و درخت مقدس در تخت جمشید فراوان تکرار شده است... "

  • چ.الف

" قوی قیریلقان قلعه ( قلعه ی گلّه دَران ) یکی از مهم ترین آثاری است که تاکنون در خوارزم کشف شده است، زیرا نه تنها یکی از مهم ترین مراکز فرهنگی و معماریِ خوارزم در طول دوره ای نسبتاً دراز (دست کم هشتصد سال) است، بلکه شواهد گوناگونی از حیات اجتماعی (دین، نجوم، بافت شهری) را در خود نهفته است...

...قوی قیریلقان قلعه دارای آثاری از سیاوشان است؛ این مرکز دارای استودان* هایی است که آن ها را سیاوشانی نام می دهیم، زیرا ارتباط آن ها با توتم اسپ آشکار است. این استودان ها در اصیل ترین شکل از همین قلعه کشف شده اند و از جنس سفال هستند. استودان به شکل پیکر انسانی نشسته ساخته شده که کلاهی با گوش اسپ (اسب) دارد؛ حتی گوش های اصلی هم به شکل گوش اسپ، نزدیک است. در واقع استودان نشانه ای است از بازگشت شخص به اصل خویش که اسپ بوده است. آن چه تأیید می کند که این استودان ها متعلق به آیین سیاوش و در مرحله ای است که او اسپ بوده است، استودان های بعدی ِ متعلق به همین منطقه است که اگرچه آثار آیین های جدیدتر بر روی آن ها دیده می شود، اما صحنه ی سوگواری بر سیاوش (سیاوشان) بر روی آن ها ترسیم شده است. همین صحنه ها را بعد ها بر دیگر آثار باستانی منطقه می توان دید...

...تردیدی نیست که این قلعه در طول زمانی دراز مورد استفاده ی مردم منطقه ی خوارزم بوده است. چیزی که در مورد آن احتمال بسیار اندکی وجود دارد، مسکون بودنِ قلعه است. بیش از هر چیز احتمال دارد که بنایی مذهبی بوده باشد و پیدا شدن وسایل نجومی در آن خود مؤیّد این نکته است. مهم تر از همه این که استودان هایی با گوش اسپ از همین کلات به دست آمده است. اما نکته ی جالب هم این است که شکل استودان ها کم کم عوض می شود و نه تنها از شکل انسانی با گوش اسپ (اسب)، خارج، بلکه تبدیل به ظرف های سفالی ساده ای می گردد که ساختن آن ها بسیار آسان تر بوده است. به این ترتیب، شاهد تحول در اعتقاد به توتم هستیم. "


* اَستودان: استخوان دان. جایگاه نگهداری استخوان.


سیاوشان 



  • چ.الف