چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

نویسندگان

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هخامنشیان» ثبت شده است

" بعید نیست که هخامنشیان نوروز را در آغاز اعتدال طبیعی ِ بهاری جشن می گرفتند و این جشن بهاری میان اکثر اقوام و ملت ها به صُوَر گوناگون رایج بوده، به ویژه میان ایرانیان - و ایرانیان زرتشتی نیز به صورت سنت ملی به آن تداوم بخشیده اند، نه یک عید مذهبی که جنبه ی دینی داشته و زرتشت آن را ابداع کرده بود. هیچ مدرک مورد قبولی نه در مورد زرتشتی بودن هخامنشیان در دست است و نه هیچ اشاره ای به رواج جشن نوروز. اما در مورد مهرگان مستنداتی قابل اشاره است... و اگر بخواهیم به نقش بزرگترین جشن و جشن سال نو هخامنشی اشاره کنیم، با توجه به مدارک که آن ها هم به قدر متیقّن مسأله را اثبات نمی کنند، جشن سال نو در آغاز اعتدال پاییزی و میترکان (مهرگان) بوده است. اما مدارک بعدی، به ویژه در دوران اسلامی، حاکی از آن است که مراسم دو جشن بهاری و پاییزی، یا نوروزو و مهرگان، به ویژه در رد و بدل کردن هدایاو دادخواهی ها از شاهنشاه، و مراسم ضیافت و شادخواری و رقص و موسیقی و عشرت جویی در هر دو جشن برقرار بوده است.

در دوران ساسانیان، آن هم در اواخر این شاهنشاهی است که به طور قابل پذیرشی از نوروز و مراسم آن، به ویژه بر اثر ترجمه های مورخان اسلامی از نوشته های پهلوی و شروح آنان و نیز متن های متأخر پهلوی که پس از اسلام تا سده ی چهارم هجری قمری نوشته شده، و به ویژه آثار مکتوب پازند از مَزْدَیَسْنان، با نوروز و اهمیت و مراسم و قدمت آن آشنا می شویم و آن چه که مسلم است چنین سنتی شگرف و پر دامنه و سرشار از بار فرهنگی و اجتماعی که در عصر ساسانیان رواج داشت، نمی توانسته از نو آوری ها و ابداعات آنان باشد. چنین سنت هایی، بی گمان دارای سوابق  ممتدی در تاریخ ملی یک قوم متمدن و با فرهنگ ِ غنی چون ایرانیان بوده است. "


جشن های آب


  • چ.الف
" هرچند قدمت نوروز بسیار و شاید یکی از کهن ترین جشن های ایرانیان باشد، اما در اوستا به روشنی و وضوح از آن یاد نشده است. حتا در دوران هخامنشیان و اشکانیان نیز سند مکتوبی درباره ی این جشن در دست نیست، هرچند که به یقین برگزار می شده. از دوران ساسانیان است که در اخبار و حوادث، یاد این جشن بزرگ و مهرگان را می یابیم. "

  • چ.الف

" بر طبق روایت نرشخی، مغان بخارا گور سیاوش را در دروازه ی شرقی بخارا (دروازه ی کاه فروشان) می دانسته اند. "و مغان ِ بخارا آنجا را عزیز دارند و هر سالی، هر مردی آنجا یک خروس بَرد و بکشد، پس از برآمدن آفتاب ِ روز نوروز..."، حال اگر در قربانگاه تخت جمشید هم پرنده قربانی می کرده اند و جز این نمی تواند بود، آیا در تخت جمشید که شهرت آن برای انجام مراسم نورروزی هم با روایات مورخان و هم شواهد نجومی ِ آن تایید می شود، مراسم سیاوشان گرفته می شده است؟ 

در این مورد توضیحی لازم است و آن این که اصولاً مراسمی که برای خدایان گیاهی گرفته می شده با آغاز سال نو همزمان بوده است. در واقع این مراسم برای دعوت و تشویق نیروهای زایای طبیعت به زاد و ولد گرفته می شده است. به علاوه مراسم فروردگان (جشن ها و آیین هایی که سالانه برای مردگان گرفته می شد) در ایران همیشه پیش از نوروز انجام می شده است. به این ترتیب، به احتمال قوی در تخت جمشید که یک پرستشگاه متروپل است، آیین فروردگان همراه ِ مراسم نوروزی گرفته می شد و به همین دلیل گور شاهان این سلسله و گورهای دیگری از آن دوره تا این حد به تخت جمشید نزدیک است، اگر چنان بود که به گواهی کتیبه های تخت جمشید، هر قومی حتی سکاهای آن سوی دریا بتوانند برای آنجا نثار و قربانی بیاورند، بی شک مردمی که سیاوشان را در سغد، خوارزم و احتمالاً جاهای دیگر، بر پا می داشتند، می توانسته اند مراسم خود را در نخستین روز سال نو و پس از دمیدن خورشید ِ نوروزی در تخت جمشید انجام دهند...

... در مورد خروس هم اگرچه در آیین زردشتی اهمیت بسیار دارد، اما حتی در آن آیین، کُشتن آن امری عادی بوده و نهی نشده است. بنابراین مانعی برای این کار در تخت جمشید وجود نداشته است، به ویژه که هخامنشیان، خود اساساً زردشتی نبوده اند. "


مطالب مرتبط: سیاوشان و تخت جمشید.


سیاوشان

  • چ.الف