" بعید نیست که هخامنشیان نوروز را در آغاز اعتدال طبیعی ِ بهاری جشن می گرفتند و این جشن بهاری میان اکثر اقوام و ملت ها به صُوَر گوناگون رایج بوده، به ویژه میان ایرانیان - و ایرانیان زرتشتی نیز به صورت سنت ملی به آن تداوم بخشیده اند، نه یک عید مذهبی که جنبه ی دینی داشته و زرتشت آن را ابداع کرده بود. هیچ مدرک مورد قبولی نه در مورد زرتشتی بودن هخامنشیان در دست است و نه هیچ اشاره ای به رواج جشن نوروز. اما در مورد مهرگان مستنداتی قابل اشاره است... و اگر بخواهیم به نقش بزرگترین جشن و جشن سال نو هخامنشی اشاره کنیم، با توجه به مدارک که آن ها هم به قدر متیقّن مسأله را اثبات نمی کنند، جشن سال نو در آغاز اعتدال پاییزی و میترکان (مهرگان) بوده است. اما مدارک بعدی، به ویژه در دوران اسلامی، حاکی از آن است که مراسم دو جشن بهاری و پاییزی، یا نوروزو و مهرگان، به ویژه در رد و بدل کردن هدایاو دادخواهی ها از شاهنشاه، و مراسم ضیافت و شادخواری و رقص و موسیقی و عشرت جویی در هر دو جشن برقرار بوده است.
در دوران ساسانیان، آن هم در اواخر این شاهنشاهی است که به طور قابل پذیرشی از نوروز و مراسم آن، به ویژه بر اثر ترجمه های مورخان اسلامی از نوشته های پهلوی و شروح آنان و نیز متن های متأخر پهلوی که پس از اسلام تا سده ی چهارم هجری قمری نوشته شده، و به ویژه آثار مکتوب پازند از مَزْدَیَسْنان، با نوروز و اهمیت و مراسم و قدمت آن آشنا می شویم و آن چه که مسلم است چنین سنتی شگرف و پر دامنه و سرشار از بار فرهنگی و اجتماعی که در عصر ساسانیان رواج داشت، نمی توانسته از نو آوری ها و ابداعات آنان باشد. چنین سنت هایی، بی گمان دارای سوابق ممتدی در تاریخ ملی یک قوم متمدن و با فرهنگ ِ غنی چون ایرانیان بوده است. "