چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

نویسندگان

سیاوشان و تخت جمشید

سه شنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۲، ۰۸:۲۱ ق.ظ

" می دانیم که روز به روز در ایران این باور قوی تر می شود که تخت جمشید کاخ سلطنتی نیست. نه تنها تخت جمشید، بلکه بناهای دیگری که با آن قابل مقایسه اند مانند قوی قیریلقان قلعه، کاخ شاهی نیستند و معبد هستند. 

مهم ترین دلایل ما در مورد معبد بودن تخت جمشید، به طور خلاصه چنین است: 

۱. هیچ کس بنایی را نمی سازد که نتواند در آن زندگی کند. ساخت تخت جمشید در حدود صد و پنجاه سال طول کشیده است؛ اما معبد را می توان به این شکل و طی چند نسل ساخت، زیرا هر کس به اندازه ی همت و اعتقادش برای آن خدمت می کند. 

۲. هیچ کس گور پدر خود را بالای سر خانه اش نمی سازد. در هر صورت یادآوری مرگ تلخ است. در حالی که می توان در کنار معبد، گور ساخت. معبد حیطه ی خدایان است. 

۳. تخت جمشید آب نداشته است و نمی توان کاخی بدون آب، مخصوصاً برای شست و شو تصور کرد، اما می توان معبد بدون آب تصور کرد، آبِ خوردن و حتی آب ِ لازم برای مراسم را می توان با دست آورد.

۴. تخت جمشید نه جایی به عنوان مستراح دارد و نه حمام، این ها برای کاخ واجب و لازم است. جاهایی را که احتمالاً حمام و مانند آن معرفی کرده اند، چنان نامناسب هستند که به آسانی می توان استدلال های این مورد را رد  کرد، در حالی که معبد می تواند فاقد آب باشد:

شست و شویی کن و آنگه به خرابات خرام / تا نگردد ز تو این دیر خراب آلوده

منطقی به نظر می آید که به معبد هیچ نوع آلودگی نمی بایستی راه یابد. 

۵. بنایی با این حجم سنگ، در تابستان قابل تحمل نخواهد بود، آن هم برای زندگی. به عنوان معبد، مخصوصاً در اجرای مراسم ِ صبح و غروب که موقتی هم هست، می توان آن را تحمل کرد. 

۶. بعید است که اقوام مختلف، هر یک گوسفندی، شتری یا کوزه ای یا مشکی محتوی هرچه باشد، برای کاخ بیاورند و آن را ولو به شکل نمادین نشان دهند. این ها می تواند هدیه به معبد باشد. اگر معبدی مترو پولیتن باشد، هر قوم و پیرو هر آیینی می تواند در آنجا عبادت کند و برای آن هدیه یا قربانی بیاورد.

۷. آقای یحیی ذکاء* نشان داده اند که از تالار سه دروازه ی تخت جمشید (تالار شورا) جهت کارهای نجومی استفاده می شده است. سنگ میانی و سه نشانه ی اطراف آن وسیله ای برای تعیینِ اعتدال ربیعی بوده است. چنین پدیده هایی در معابد دیده شده است. 

۸. نگارنده (علی حصوری) قربانگاه کوچکی در تخت جمشید یافته است که درست جلوی کاخ هـ (H) قرار دارد و به اندازه ای کوچک است که بی شک برای قربانی گاو و گوسفند نبوده است. محل کشتن حتی نیم متر هم نیست، این قربانگاه، فقط برای قربانی پرندگان مناسب بوده است. **

۹. همه ی پدیده های مهم اطراف تخت جمشید و اطراف آن، نام های مقدس دارند؛ مثل کوه رحمت، کوه حسین که نام دو کوه پشت سر هم در تخت جمشید است. بدیهی است که نام های مقدس کهن به نام های مذهبی ِ نو بدل شوند.

۱۰. بعید است کاخی در پای کوه بنا شود، در حالی که ارتباط مذهب با کوه انکار ناپذیر است. کعبه ی زردشت و گور شاهان هخامنشی هم بر بدنه ی کوه است. تخت جمشید از کوه رسته است.
۱۱. عظیم ترین یادمان های مذهبی در جهان ِ باستان، متعلق به مذهب است، کاخ های شاهان نبایستی و نمی توانست برتر از معابد باشد. مخصوصاً در دوره ای که انسان به خدایان مجرد دست یافت، به هیچ وجه نمی توانست با آنان برابری کند و تخت جمشید نمی تواند کاخ باشد. 
۱۲. عناصر مذهبی در تخت جمشید فراوان است. عمده ی پایه ی ستون ها با نیلوفر آبی تزئین شده که نقش مذهبی دارد. جنگ شاه با دشمنی صورت می گیرد که نماد مذهبی است، نیلوفر آبی و درخت مقدس در تخت جمشید فراوان تکرار شده است... "