چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

نویسندگان

۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۲ ثبت شده است

" روح درخت یا روح گیاه به طور کلی یا فقط به صورت گیاه، مثلاً درخت، بوته و شاخ یا گُل ظاهر می شود، یا در آنِ واحد به صورت گیاه و انسان، مثل درخت، بوته و شاخه یا گُل همراه با یک آدمک یا آدم زنده. نمایش وی به صورت درخت، بوته و شاخه یا گُل، گاهی یکسره محو می شود، در حالی که تظاهرش به صورت انسان زنده ادامه می یابد. در این مورد، خصوصیتِ نمایندگی ِ شخص را معمولاً با لباسی از گل و بوته و برگ و گاهی نیز با نامی که به او داده می شود، مشخص می کنند...
شخص برگ پوش، همتای درخت ماه مه، شاخه ی ماه مه یا عروسک ماه مه است که بچه ها در طلب پول و آذوقه، خانه به خانه می گردانند. هر دو نماینده ی روح نیکوکار گیاه اند که در عوض دیدار او، پول و غذا پیشکش می شود. شخص برگ پوش را که نماینده ی روح گیاه است، غالباً شاه یا ملکه می دانند و به همین سبب شاه ماه مه، شاه یکشنبه ی سفید، ملکه ی ماه مه، ملکه ی بهاران، ملکه ی یکشنبه ی سفید و مانند آن خوانده می شود. این القاب همچنان که مانهارت می گوید، حاکی از آن است که روح مقیم در گیاه، فرمانروا است و قدرت خلاقش وسیع و دوررس است...
هم چنین، روح گیاه، گاهی در شاه و ملکه، در خان و خاتون یا عروس و داماد مجسم می شود. اینجا نیز مشابهتی بین تجسم انسان گونه و گیاهوارِ روح درخت وجود دارد، زیرا پیشتر دیدیم که درختان گاهی با هم وصلت می کنند."

  • چ.الف
" در بهار یا اوایل تابستان یا حتی در نیمه ی تابستان، در بسیاری از مناطق اروپا رسم بود و هنوز هم هست که به جنگل بروند، درختی را قطع کنند و به دهکده بیاورند و دور ِ آن به شادی و پایکوبی بپردازند یا مردم شاخ و برگ از جنگل بیاورند و بر خانه های خود ببندند. منظور از این مراسم، در آوردن برکت و اثرات سودمند روح درخت به درون خانه ها و دهکده است. به همین جهت است که در برخی نقاط، درخت بهار را جلو هر خانه قرار می دهند یا درخت بهارِ دهکده را خانه به خانه می گردانند تا هر خانه ای از برکت آن سهمی داشته باشد. 
در این مراسمِ بهاری، روح گیاه، اغلب در درختِ ماه مه و علاوه بر آن، در مردی ملبس به شاخ و برگ سبز و گل، یا دختری در همان لباس مجسم می شود. این همان روحی است که به درخت جان می دهد و در گیاهان پست تر فعال است. همواره تصور می کردند که روح، حضور خود را در نخستین گل بهاری نشان می دهد و در وجود دختری که تجسم گلسرخ ماه مه است و هم چنین به عنوان بخشنده ی محصول در قالب "والبر" آشکار می کند. عقیده بر این بود که برگزاری مراسم با حضور این نماینده ی خدا، همان آثار سودمند را بر طیور، درختان میوه و محصول دارد که حضورِ خود خدا. به عبارت دیگر، مقلد را نه تصویر، بلکه نماینده ی واقعی روح گیاه می دانستند. 
می توان نتیجه گرفت که درخواست هدیه و خانه به خانه گشتن به همراه درخت ماه مه و جوانه ی بهاری (آوردن ماه مه به تابستان) در همه جا اصولاً اهمیتی خطیر و بهتر بگوییم، آیینی داشته است؛ مردم واقعا معتقد بودند که خدای رویش به طور نامرئی در شاخ و برگ ها حضور دارد؛ او را با حرکت دسته جمعی به همه ی خانه می آوردند تا برکات خود را ارزانی دهد. نام هایی چون مه، عمو بهار، بانوی بهار، بانوی ماه مه، ملکه ی بهار که غالباً به روحِ انسانوارِ گیاه می دادند، آمیخته با انسان انگاریِ فصلی است که قدرت روح در آن تظاهرِ آشکارتری دارد. "

  • چ.الف