چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

نویسندگان

درخت بهاران در اروپا

يكشنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۲، ۰۷:۴۲ ب.ظ
" در بهار یا اوایل تابستان یا حتی در نیمه ی تابستان، در بسیاری از مناطق اروپا رسم بود و هنوز هم هست که به جنگل بروند، درختی را قطع کنند و به دهکده بیاورند و دور ِ آن به شادی و پایکوبی بپردازند یا مردم شاخ و برگ از جنگل بیاورند و بر خانه های خود ببندند. منظور از این مراسم، در آوردن برکت و اثرات سودمند روح درخت به درون خانه ها و دهکده است. به همین جهت است که در برخی نقاط، درخت بهار را جلو هر خانه قرار می دهند یا درخت بهارِ دهکده را خانه به خانه می گردانند تا هر خانه ای از برکت آن سهمی داشته باشد. 
در این مراسمِ بهاری، روح گیاه، اغلب در درختِ ماه مه و علاوه بر آن، در مردی ملبس به شاخ و برگ سبز و گل، یا دختری در همان لباس مجسم می شود. این همان روحی است که به درخت جان می دهد و در گیاهان پست تر فعال است. همواره تصور می کردند که روح، حضور خود را در نخستین گل بهاری نشان می دهد و در وجود دختری که تجسم گلسرخ ماه مه است و هم چنین به عنوان بخشنده ی محصول در قالب "والبر" آشکار می کند. عقیده بر این بود که برگزاری مراسم با حضور این نماینده ی خدا، همان آثار سودمند را بر طیور، درختان میوه و محصول دارد که حضورِ خود خدا. به عبارت دیگر، مقلد را نه تصویر، بلکه نماینده ی واقعی روح گیاه می دانستند. 
می توان نتیجه گرفت که درخواست هدیه و خانه به خانه گشتن به همراه درخت ماه مه و جوانه ی بهاری (آوردن ماه مه به تابستان) در همه جا اصولاً اهمیتی خطیر و بهتر بگوییم، آیینی داشته است؛ مردم واقعا معتقد بودند که خدای رویش به طور نامرئی در شاخ و برگ ها حضور دارد؛ او را با حرکت دسته جمعی به همه ی خانه می آوردند تا برکات خود را ارزانی دهد. نام هایی چون مه، عمو بهار، بانوی بهار، بانوی ماه مه، ملکه ی بهار که غالباً به روحِ انسانوارِ گیاه می دادند، آمیخته با انسان انگاریِ فصلی است که قدرت روح در آن تظاهرِ آشکارتری دارد. "