چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

نویسندگان

۳۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۲ ثبت شده است

" هدف اصلی از این رسم که چون اغلب مراسم نوروزی جنبه ی تمثیلی و جادوی تقلیدی دارد، آن است که طبیعت را به تحرک و جنبش درآورند که نباتات و گیاهان ببالند و رشد کنند. در جشن های مربوط به آدونیس که در یونان و سراسر حوزه ی مدیترانه و میان مردم آسیای صغیر رواج داشت نیز چنین رسمی مورد عمل بود. "

  • چ.الف
" این سفره را در روز نخست فروردین یا در روز ششم فروردین می گستردند. در این سفره همه چیز کنایت آمیز و نشانواره است که موجد خیر و برکت و آبسالی گردد. استاد پورداوود این سفره را همان خوانی که جهت فروهران می گستردند می داند: " هنوز هم در ایران در این اوقات، خانه می آرایند، همه جا را پاک می کنند، رخت نو می پوشند، بوی خوش بخور می دهند، گل و شیرینی و شربت می نهند، دعا می کنند و نماز می گزارند و در خوانچه ای هفت چیز که اسم شان با حرف سین* شروع شده باشد، مثل : سیم و سیب و سنجد و غیره می گذارند. این عدد هفت که از زمان قدیم مقدس بوده، اشاره به هفت امشاسپندان ** و یا بزرگترین فرشتگان مَزْدَیَسْنا می باشد. بی شک این رسوم که از روزگاران کهن به یادگار مانده، اساساً برای این بوده که فروهرهای مقدسین و نامداران و درگذشتگان ِ خانواده که از آسمان فرود آمده و چند روزی به رسم سرکشی در روی زمین می گذرانند، از خانه و زندگانی بستگان و از دین داری و پرهیزگاری و داد و دهش ِ بازماندگان ِ خویش خشنود گشته و از درگاه خداوند خوشی و تندرستی ِ آنان را بخواهند. " 

* " اینکه چرا این سفره هفت سین نامیده شده، باید امری تازه و مستحدث از سده ی چهارم و پنجم هجری باشد. اغلب امروزه می گویند و بر آنند که منظور از هفت امشاسپند در آیین زرتشت است."
** " این هفت مَلِک یا ایزد بزرگ عبارتند از: وُهومَنَه یا بهمن. اَشَه وَهیشْتَه یا اردیبهشت. خْشَتْرَوَئیرْیَه یا شهریور. سْپِنْتَ آرْمَئی تی یا سپندارمذ. هَئورْوَتات یا خرداد. اَمِرْتات یا اَمُرداد. که در رأس این شش ایزد، سْرَئوُشَه- سروش یا خود ِ اهورامزدا قرار دارد. این ها صفات اهورامزدا هستند که تشخصی یافته اند. هفت سْپِنْتَه یا هفت مقدس هستند. چون به صفت (سپنته) یعنی مقدس نامزدند و در دیانت زرتشتی اهمیت ویژه ای دارند، این اندیشه به وجود آمد که هفت سین، به موجب شمار این مقدسان و صفت شان در خوان نوروزی قرار دارد. "


  • چ.الف
" مقارن با تحویل سال یا آغاز پنجه ی کوچک (ده شب به اعتدال ربیعی و آغاز بهار مانده) و یا شب آغاز پنجه ی بزرگ (پنجه ی دزدیده یا اندرگاه) و یا شب آخر سال که شب گاهنبار هَمَسْپَتْمَدَم است و فرَوَهْران یا ارواح درگذشتگان از جایگاه آسمانی خود به زمین می آیند، بازماندگان بر بام ها آتش می افروزند و خوراک می نهند و همچنین در بهترین اتاق خانه یا اتاق تازه درگذشته ای، سفره ای رنگین می گسترند وانواع خوراک ها و نوشاک ها می نهند تا فَرَوَهْران از پذیرایی و صفا و پاکیزگی و نعمت و سازگاری و شادمانی بازماندگان دل خوش شده و آنان را برکت عطا کنند. " 

  • چ.الف
" مهم ترین و مشهورترین اصلاحی که در تقویم انجام شد و رایج ماند، ایجاد تقویم جلالی یا ملکی است که در زمان سلجوقیان به فرمان ملک شاه سلجوقی به انجام رسید. تاریخ این اصلاح و انجام آن را یک دست نقل نکرده اند. " ملک شاه در سنه ی ۴۷۱ هجری قمری وقتی که اعتدال ربیعی در نوزدهم فروردین ماه قدیم واقع بود، تاریخ مَلِکی را تأسیس نموده و اول سال را در اول حَمَل ( روزاول بهار) قرار داد و به همین جهت نوروز که تا آن وقت در سال شمسی سیّار بود، ثابت و به نوروز سلطانی معروف شد. "

  • چ.الف
" دو جشن به عضدالدوله ی دیلمی (فناخسرو) منسوب است که ابوریحان بیرونی شرح آن را آورده: " یکی در سروش روز (روز هفدهم) از فروردین ماه و دیگری در هرمزد روز (روز اول) از آبان ماه. جشن نخست به علت رسانیدن آب به قصبه ی (کرد فناخسرو) در نزدیکی شیراز بود؛ در این روز قصبه ی مذکور را عضدالدوله دیلمی احداث کرده بود. دومین جشن به علت آغاز کردن آبادانی (کرد فناخسرو) بود در اول آبان ماه ۳۳۳ یزدگردی (حدود ۳۴۹ هجری). در آغاز ِ هر یک از این دو جشن، بازاری هفت روزه همراه با شادی و شرب و عیش و عشرت ترتیب می یافت."

  • چ.الف
" نوروز معتضدی مصادف با اول خرداد ماه پارسی است. بیرونی شرحی درباره ی نوروز معتضدی آورده است: "چون پارسیان از کبیسه دست بازداشتند، ماه ها بیشتر شدند و نوروز پیش از رسیدن برآمد و خراج پیش از غله گشاده شد و دهقانان ِ سواد به رنج افتادند و برزگران را دشخوار* شد. پس متوکل نیت بر آن نهاد که نوروز را سپس تر برد تا رعیت را آسان شود و از پس او خلیفه ای را اندر این شغل نبود، مگر معتضد را. پس نوروز را به یازدهم روز حزیران (= ماه نهم سُریانی و اول خرداد) برد. و دیگر ماه های پارسی و آنچه اندر آن است از روزگارها به حسب نوروز از پس برده شد. "

* دشخوار: صفت. مرکب از (دُش یعنی خلاف و ضد. خوار یعنی سهل و آسان). دشوار

  • چ.الف
" روز فروردین یعنی نوزدهمین روز از ماه ِ اسفند، نوروز رودها نامیده می شد. مردم در این روز، چیزهای خوشبو در آب می افکندند، به ویژه آبهای روان که در آن گلاب می ریختند. "

  • چ.الف
" سرود کین ِ سیاوش، مراسم تعزیه و نوحه خوانی و سوگواری برای سیاوش بوده است که هر ساله در روز یادمان و رخداد این حادثه، یعنی کشته شدن سیاوش برگزار می شده است و در اغلب شهرهای ماوراء النهر، چنین مراسمی برگزار می شد و سوگواران در مجالسی که به این سبب برپا می شد، نوحه خوانی را با همسرایی و هم آوایی برگزار می کردند و در دسته ها و هیئت ها، با درفش ها و پرچم ها و شبیه سازی ها، و عَلَم و کُتَل و عماری به مقصد کشتن گاه سیاوش حرکت می کردند. مدارک و اسناد به دست آمده نشانگر آن است که برخی از سوگواران، از اندام های خود با زنش، به یاد خون سیاوش، خون روان می کرده اند. این مراسم چندین روز ادامه می یافت و رسم اهدای نذور به یاد آن جوان ِ شهید و اطعام سوگواران رایج بود. نیز تصاویری باستانی از این مراسم یافت شده است. شبیه شاهزاده سیاوش را در یک عماری و جایگاه ویژه که با شکوه می ساختند قرار داده و حرکت می دادند. هیأت نوازندگان، در کنار این تخت روان می نواختند و مشایعان و سوگواران، از زنان و مردان، خود را می کوفتند و نوحه خوانی می کردند. "

  • چ.الف
" گفته اند سبب این که ایرانیان در این روز غسل میکنند، این است که این روز به "هَرْوَزا"* که فرشته ی آب است تعلق دارد و آب را با این فرشته مناسبتی است. و از این جاست که مردم در این روز هنگام سپیده دم از خواب برمی خیزند و با آب قنات وحوض خود را می شویند و گاهی نیز آب جاری بر خود از راه تبرک و دفع آفات می ریزند. 
در این روز، مردم به یک دیگر آب میپاشند و سبب این کار همان سبب اغتسال است و برخی گفته اند که علت این است که در کشور ایران دیرگاهی باران نبارید و ناگهان بارانی سخت بارید ومردم به این باران تبرک جستند و از این آب به یکدیگر پاشیدند و این کار همین طور در ایران مرسوم ماند. 
نیز گفته اند سبب این که ایرانیان در این روز به هم آب می پاشند این است که چون در زمستان تن آدمی به کثافات ِ آتش از قبیل دود و خاکستر آلوده می شود، این آب را برای تطهیر از آن کثافات به هم می ریزند. و دیگر آن که هوا را لطیف و تازه می کند و نمی گذارد که در هوا تولید وبا و بیماری شود. "

* "هروذا، هروداذ. تلفظ و املای کهنتری از "خرداد" در اوستا هَئورْوَتات (haurvatat)، امشاسپندی که موکل بر آب است."

  • چ.الف
" روز ششم فروردین، نوروز بزرگ است که نزد ایرانیان عید بزرگی است و گویند خداوند در این روز از آفرینش جهان آسوده شد، زیرا این روز، آخر روزهای ششگانه است. در این روز خداوند مشتری را بیافرید و فرخنده ترین ساعت های این روز، ساعات مشتری است. زرتشتیان گویند که در این روز، زرتشت توفیق یافت که با خداوند مناجات کند (همپرسه شود) و کی خسرو به آسمان در این روز عروج کرد. و در این روز برای ساکنان کره ی زمین، سعادت را قسمت می کنند و از این جاست که ایرانیان این روز را روز امید یا روز برات نام نهادند و اصحاب نیرنگ ها گفته اند که هر کس در بامداد این روز پیشداز این که سخن بگوید، سه مرتبه عسل بچشد و سه پاره موم دود کند و با روغن زیتون تن خود را چرب کند، از هر دردی شفا یابد و در سراسر سال از انواع بلاها سالم و در امان خواهد بود.* "

* خوردن عسل در دین زرتشتی، برابر با مسایل شرعی و فقهی جایزنیست، چون زنبور عسل "مگس انگبین" از عملان اهریمن است. فقط به عنوان دارو و درمان از آن می توان استفاده کرد. هم چنین استفاده از ابریشم نیز جز در شرایط خاصی جایز نمی باشد، چون کرم ابریشم نیز از عاملان اهریمن است در تباهی آفرینش اورمزد. 

  • چ.الف