چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

نویسندگان

۲۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سوگ سیاوش» ثبت شده است

" سرود کین ِ سیاوش، مراسم تعزیه و نوحه خوانی و سوگواری برای سیاوش بوده است که هر ساله در روز یادمان و رخداد این حادثه، یعنی کشته شدن سیاوش برگزار می شده است و در اغلب شهرهای ماوراء النهر، چنین مراسمی برگزار می شد و سوگواران در مجالسی که به این سبب برپا می شد، نوحه خوانی را با همسرایی و هم آوایی برگزار می کردند و در دسته ها و هیئت ها، با درفش ها و پرچم ها و شبیه سازی ها، و عَلَم و کُتَل و عماری به مقصد کشتن گاه سیاوش حرکت می کردند. مدارک و اسناد به دست آمده نشانگر آن است که برخی از سوگواران، از اندام های خود با زنش، به یاد خون سیاوش، خون روان می کرده اند. این مراسم چندین روز ادامه می یافت و رسم اهدای نذور به یاد آن جوان ِ شهید و اطعام سوگواران رایج بود. نیز تصاویری باستانی از این مراسم یافت شده است. شبیه شاهزاده سیاوش را در یک عماری و جایگاه ویژه که با شکوه می ساختند قرار داده و حرکت می دادند. هیأت نوازندگان، در کنار این تخت روان می نواختند و مشایعان و سوگواران، از زنان و مردان، خود را می کوفتند و نوحه خوانی می کردند. "

  • چ.الف
" نوروز، جشن است. بزرگترین جشن ملی ایرانیان. کهن ترین جشنی که آغاز سال را در بر می گیرد. هر گاه این آغاز ِسال در اعتدال ربیعی و آغاز بهار یا رستاخیز و تجدید زندگی طبیعت باشد، با مفهوم ویژه ای در تقارن با اساطیر همراه است و دارای مفهومی خاص می شود و چنین تقارنی بستگی به زندگی و مدن شبانی-زراعی دارد. در حالی که اقوام برای ارواح درگذشتگان خود یا فَرَوَهْرها در آخرین روزهای سال، مراسم سوگ و یادبود و اهدای نذور و صدقات و خیرات بر پا می کردند، بلافاصله در نخستین روز بهار، مراسم سور و سرور و شادی و جشن آغاز می کردند. زمستان و مرگِ طبیعت را در آخرین روزهای سال با مراسم سوگ برگزار می نمودند و روز آغاز بهار را که طبیعت تجدید حیات می کرد، جشن می گرفتند. درجا به جایی آغاز سال در فصول گوناگون، این کنایت ِ اسطوره ای به تدریج به عنوان یک یادمان همراه شد. به همین جهت است که ایرانیان را تقارنی میان مراسم فروردگان و جشن نوروز بود. به همین جهت است کهدمراسم سوگ و جشن سغدیان در "نوسرد" با مراسم سوگ سیاوش برگزار می شد. "

  • چ.الف
" آئین سوگ را در بخشی از ایران، چَمَر* (čamar) می گفته اند که اکنون تنها به بخش های کوچکی از لرستان محدود شده است. هم تأثیر انقلاب و اسلام و هم از هم پاشیدگی نظام های ایلی و تغییر الگوی زندگی، سخت در آن   تأثیر گذاشته است... 
... آهنگ ویژه ی این آئین، چَمَریونه نامیده می شود. چمر شعر ویژه ی خود هم دارد. البته چنین مراسمی برای خانواده های کم درآمد گرفته نمی شود، زیرا آنان از عهده ی مخارج آن بر نمی آیند. آئین مخصوصاً برای بزرگان ایل و جوانانی گرفته می شود که خانواده ی آن ها توانایی داشته باشند. 
مضامین ِ اشعار ِ چمر، ستایش در گذشته، توصیف قد و بالای او، سیمای او، مردانگی و توانایی های او، اسپ او، اسپ تاختن او، تیر انداختن و از این گونه مطالب است. توصیف جوانان سوزناک تر و بیشتر مربوط به زیبایی، رعنایی و ناکامی است. اغلب چمر در جای ویژه ای به نام چمرگه (čamarga) انجام می گیرد...
... همه ی این ها شواهد و نشانه های عمق وسعت تأثیر سوگ آئین سیاوش در ایران است که پس از چند هزاره و ظهور چند دین، همچنان باقی مانده است. "

* این مراسم به این شکل است که میت را پس از شستن و کفن کردن در بین شاخه‌های سبز بید می‌پیچند و آن را به همین صورت کنار گورش که معمولاً گورستانی در نزدیکی چشمه‌است می‌گذارند. سپس اسب سیاهی را که یالش به پهلو شانه شده‌است را از دور به گور و میت نزدیک می‌کنند. در این هنگام مردان و به‌ویژه زنان به شیون و زاری و مو فشانی می‌پردازند. هنگامی که اسب را آرام‌آرام می‌برند شیون و زاری شدت می‌گیرد.

  • چ.الف

" سیاوشان را عشایر ایران هم می گرفتند. اطلاعات اساسی ما درباره ی کردها و قشقائی ها است. یک روایت قشقائی گویای پیکره ی اصلی همان چیزی است که در بین مردم شهرها تعزیه ی سیاوش نامیده می شود و بازمانده ی ناقص یا تحول یافته ای از سیاوشان کهن است. 

سیاوشان ِ عشایر فارس، تا حدود انقلاب (۱۳۵۷) در جشن ها و عیدها، هنگامی که عده ی زیادی در چادرها به گرد هم می آمدند، اجرا می شد. بر طبق روایت یک زن و شوهر قشقائی، در سال ۱۳۵۵ سیاوشان بیش از آن که حالت تعزیه داشته باشد، وضع یک نمایش را داشته و در واقع از تعزیه های نمایشی بوده است. 

در این که قشقائی ها از شمال ایران به فارس آمده اند، تردیدی نیست. احتمالاً اکثریت آنان از شرق ِ دریای خزر و اقلیتی مشخصاً از قفقاز آمده اند و ممکن است سیاوشان را یا در فارس یاد گرفته باشند یا دسته ای که از شمالوِ شرق ایران آمده اند، آن را از مردم بومی ِ شمال شرق ایران گرفته باشند یا اساساً خود جزو ایرانیانی (سکاهائی) باشند که سیاوش را در روزگاری یکی از خدایان می شمرده اند و سوگ این خدای گیاهی را با آنچه در فارسی دیده اند یا اصولاً با تعزیه ی سیاوش در هم کرده اند. "


سیاوشان

  • چ.الف

" شالها و پارچه های معمولاً بلندی که به نخل می آویزند و حتی یکی را گاه در جلوی آن کاملاً می پیچند و لوله می کنند و از سر تا پای نخل می بندند، می تواند نمادی از مار باشد، که در فرهنگ ما نه تنها نگهبان زندگی، بلکه نگهبان خدای نباتی است که در چند فرهنگ دیگر هم دیده می شود. "



مطالب مرتبط: سیاوشان و نخل بندی و نخل گردانیاستحاله ی تابوت سیاوش به نخلحجله گذاشتن و سیاوشان


سیاوشان

  • چ.الف

" استحاله ی تابوت سیاوش به نخل، بدون شک طیّ یک روند طولانی و با آمیختن چند باور به هم صورت گرفته است. در این کار، باور داشتن خدای گیاهی و درخت زندگی (مقدس) که در بخش بزرگی از غرب آسیا معمولاً سرو است، با هم، تأثیر اساسی داشته است. در واقع خدای گیاهی و درخت مقدس با هم در تندیسه ی نخل گرد آمده و یکی شده اند، به همین دلیل نخل از نظر ساخت و شکل، ترکیبی هم از درخت ِ سرو و هم تابوت سیاوش است. کهنسالان ِ کاشان می گویند تا حدود سال ۱۳۰۰ هجری خورشیدی، اسپی پیشاپیش نخل حرکت داده می شد. این اسب همان است که در همه ی آیین ها و رسم های منتأثر از سیاوشان وجود دارد. به این ترتیب روشن می شود که اساس آئین نخل گردانی، همان سیاوشان است و از آن جا که نزدیکی خدای گیاهی با درخت مقدس، امری محقق در زمینه ی اساطیر است، این ترکیب به نظر منطقی می آید...

... راز آراستن نخل به انواع پارچه، شال، ترمه، آینه و امثال آن در همین جنبه ی درخت مقدس بودن آن است و شکل اتاق مانند آن، یادآور تابوت سیاوش. چیز دیگری که می تواند این دو را ترکیب کند، اعتقادی معروف است به زائیده شدن خدایان از درخت. در واقع سیاوش فرزند ِ نخل است. نزدیک ترین باور در این زمینه به فرهنگ ما، زائیده شدن مهر در آب و بر روی گُل لوتوس است. همچنان که در فرهنگ های دیگر، خدا از درخت زاده می شود، در آئین مهر، او را بر روی لوتوس می یابیم...

... از آنجا که درخت می تواند نماد کیهان باشد و سرو هم به دلیل طول عمر، هم ارتفاع و هم به دلیل محترم بودنش در آئین های کهن ِ ایران، از جمله آئین زردشت، درختی اثیری و آرمانی جلوه می کند، شایسته ترین  گیاهی بوده است که می توانسته است با خدای تباتی پیوند بخورد و پیکری یگانه بیابد. "



مطالب مرتبط: سیاوشان و نخل بندی و نخل گردانینمادشناسی شال ها و پارچه های روی نخلحجله گذاشتن و سیاوشان


سیاوشان

  • چ.الف

" نخل گردانی یکی از آداب مشهور عزاداری برای امام سوم شیعیان در ایران است که به طور عمده در شهرهای مرکزی ایران، یزد، نائین، کاشان و شهرها و شهرک ها و حتی برخی روستاهای مناطق کویری گرفته می شود. نخل عبارت است از اطاق کوچکی که مقطع عمودی دو طرف آن شبیه یک سرو است و از چوب و دیواره هایی شبکه دار ساخته می شود. نخل را با انواع پارچه، شال و ترمه می آرایند و در روزهای عزا مخصوصاً عاشورا، آن را طی آدابی بر دوش می کشند و همراه عزاداران در شهر می گردانند و در پایان مراسم، به جای اولش که معمولاً تکیه ای است بر می گردانند. 

شواهدی آشکار و پنهان در نخل گردانی وجود دارد که نشان می دهد ادامه ی سیاوشان های بسیار کهن است. در بررسی مراسم سیاوشان بر دیواری از کاخ پنجکند، سوگواران اتاقی چادر مانند را که پیکر سیاوش و سه تن از عزاداران در آن است، بر دوش می کشند. اتاق دارای پنجره هایی است که پیکر سیاوش و عزاداران از آن ها پیداست. شکل شبکه دار ِ نخل و وجود پنجره های کوچک فراوان در آن، یادآور همان اتاق چادر مانند است. 

معمولاً یک یا دو تن بر بالای نخل می روند و عزاداران آنان را هم با نخل به دوش می برند و چه بسا اتفاق افتاده است که اینگونه افراد در هنگام حرکت ِ نخل از بالا پرت شده، زخمی و یا حتی کشته شده اند؛ ظاهراً این ها برای هدایت نخل به بالای آن می روند، اما با سیاوش یا سوگمندان کنار او، در نقاشی پنجکند، قابل مقایسه اند، آن ها همان عزاداران داخل اتاق ِ چادر مانند (بگوییم تابوت) ِ سیاوش اند. "


مطالب مرتبط: استحاله ی تابوت سیاوش به نخل. نمادشناسی شال ها و پارچه های روی نخل. حجله گذاشتن و سیاوشان


سیاوشان

  • چ.الف

" سرودهای سوگ که در سیاوشان خوانده می شده، شباهت زیادی با اشعاری دارد که برای امام سوم شیعیان خوانده می شود. در سوگ سیاوش، عزاداری بادخوان، به توصیف ِ قامت، زیبایی، دلیری، اسپ و دیگر امتیازات سیاوش می پرداخت. و ملاحظه می شود که چنین توصیف هایی نه تنها برای امام سوم، بلکه برادر او "ماه بی هاشم" هم دیده می شود. "


مطالب مرتبط: سیاوشان و تعزیهتعزیه و سیاه پوشیتعزیه، آمدن اسپ و شیون و مویه کردنسیاوشان و مراسم عزاداری پس از اسلام 


سیاوشان

  • چ.الف

" در تعزیه، آمدن اسپ و شیون و مویه ی زنان قابل توجه است. در تصویرهایی که از مراسم سوگ سیاوش، به ویژه در آسیای مرکزی داریم، اسپ سیاوش را رو به چادر یا نمادی از چادر می آورند که پیکر سیاوش در آن آرمیده است. در همین حال، زنان در حال مویه اند و موهای خود را می کنند یا پریشان می کنند. در بسیاری از نقاط ایران، به همین شکل، حتی برای افراد معمولی عزا می گیرند. همین کار در تعزیه صورت می گیرد و چنان رفتار می شود که گویی سوگ سیاوش را گرفته اند. اسپ را به سوار نزدیک می کنند، با آهنگ ِ عزا، اسب سر پایین می آورد، صحنه ای غمگین پدید می آید، در این لحظه زاری و شیون اوج می گیرد. 

در سیاوشان، اسپ از سیاوش جدا شدنی نیست، چه هنگامی که او اسب است و چه هنگامی که سوار، سیاوش و اسب، یکی هستند و مرگ ِ یکی بدون دیگری چنان دور است که دست کم باید اسپ در عزای او شرکت جوید و مثل دیگر آیین ورزان عمل کند، برای انسانی که فرهنگ اسپ داشته است، چنین است. 

اگرچه اعراب هم نزدیکی و الفت سوار و اسب را از ایرانیان وام گرفته و خود در آن سخت مشهور شده اند، اما آوردن اسب در هنگام عزاداری، تنها در میان ایرانیان رسم بوده و چنان که خواهیم دید، تنها در میان آنان بازمانده است. بنابراین آوردن اسپ ِ امام در تعزیه، نه تنها گرفته از یک رسم ایرانی، بلکه تکرار آیین سیاوش و حتی شاید تمهیدی بوده است برای جانشین کردن ِ رسم دیگری با آیین سیاوش در دین نو، تا سوگ سیاوش ـ که آیینی غیر اسلامی است ـ فراموش شود. شاید هم همین عوامل باعث فراموش شدن آیین سیاوش در بین شیعیان شده است، در حالی که تا چند صده ی پس از اسلام، در مرکز این آیین، یعنی بخارا و احتمالاً جاهای دیگری از آسیای مرکزی که مردمش اهل تسنن بودند، رواج داشته است. "


مطالب مرتبط: سیاوشان و تعزیهتعزیه و سیاه پوشیتعزیه و سرودهای سوگسیاوشان و مراسم عزاداری پس از اسلام 


سیاوشان

  • چ.الف

" جامه نیلی کردن که بعدها سیاه پوشی و سیاه جامگی شده است، چه در عزای امام سوم و چه در دیگر سوگ های ایرانیان از آیین سیاوش گرفته شده است و این را حتی مورخان ِ جدیدتر هم متذکر شده اند. همچنین نشانه های اصیلی از این رسم در گوشه و کنار ایران، مثلاً در مازندران مانده است که جامه ی نیلی و شمع ِ نیلی در نفرین های آنان به کار می رود. 

می دانیم که در مراسم عزاداری برای امام سوم شیعیان، عزاداران آرزو می کنند که کاش همراه او بودند و به آن فیض ِ عظیم می رسیدند. یعنی عزاداران آرزو می کنند که چون امام خود باشند و با او در سرنوشت او شریک شوند. این حس، تازه و ویژه ی شیعیان نیست. وحدت با قهرمان، آرزوی دیرینه ی بشر است و در سیاوشان فراوان به چشم می خورد. 

همچنین می دانیم که سیاوش اساساً اسپ (اسب) ِسیاه است و پوشیدن ِ سیاه، همرنگ شدن با او و سیاوش شدن است. هر یک از آیین ورزان ِ سوگ سیاوش، در مراسم، خود را سیاوشی می دید و با پوشیدن سیاه، خود را به او همانند می کرد. بهتر است بگوییم که با پوشیدن سیاه، آیین ورزان وحدتی را که نتیجه ی هر پیامی است، با پیام آور خود، سیاوش برقرار می کنند. 

سیاه پوشیدن نه در بیناعراب وجود داشته و نه در بین غیر ایرانیانی که همسایه ی ما بوده اند. پیامبر اسلام حتی سیاه پوشیدن را نکوهیده است. در آذربایجان ـ که از مراسم سیاوشان دور بود ـ تا حدود چهل سال پیش، اصلاً کسی ـ جز برای عزای امام سوم ـ حتی در مرگ مادر و پدر، سیاه نمی پوشید. پس جامه ی سیاه نمی توانسته است اسلامی باشد و حتی جامه ی سیاه ِ بنی عباس از خراسان آمده است. این ایرانیان اند که با آیین های خو، سیاه پوشیدن را به اسلام آورده اند. بنی عباس، آن را (سیاه پوشیدن را) حربه ای بزرگ برای ابراز تفاوت خود با بنی امیه یافتند و به رونق ِ جامه ی سیاه در بین النهرین کمک کردند. 

بنابراین رنگ سیاه برای جامه ی عزا، اصالت ایرانی دارد، ویژه ی آیین سیاوش است و در آیین هایی وارد شده است که ایرانی یا ساخته ی ایرانیان است. تعزیه هم چنین چیزی است و تنها در میان شیعیان وجود دارد. "


مطالب مرتبط: سیاوشان و تعزیهتعزیه، آمدن اسپ و شیون و مویه کردنتعزیه و سرودهای سوگسیاوشان و مراسم عزاداری پس از اسلام 


سیاوشان

  • چ.الف