" فرهنگ، تمام حیات اجتماعی ما را در بر می گیرد ولی به ندرت خود را آشکارا بر افکار و اعمال ما تحمیل می کند. به عبارت دیگر انسان از بدو تولد، غذا خوردن، نشستن، حرف زدن، لباس پوشیدن و بالاخره شناخت ارزشها را _چه بخواهد و چه نخواهد_ در خانواده فرا میگیرد. کودک بالاجبار، جامعه و اعمال و رفتار طایفه و قشر و طبقه و بالاخره شهری را که محل رشد و نمای اوست، می آموزد؛ ولی انسان بنابر خصوصیات جسمانی، فکری، روانی، علمی و اجتماعی که دارد و یا به دست می آورد، در چارچوب آنچه که از جامعه ی خود می آموزد، باقی نمی ماند و مختار است که پا فراتر نهد. و بی گمان اگر جز این می بود، انسان در محدوده ی فرهنگ زمان خود می ماند. نه این همه اختراعات و اکتشافات و توسعه و تحول فنی و زیستی و فکری مقدور بود و نه در طول اعصار و قرون، تغییر فرهنگی به وجود می آمد و نه تأثیر شخصیت و کاربرد هوش و استعداد و مقتضیات دیگر، افراد را به حریم "اختیار" می کشانید. "
مطالب مرتبط: ویژگی های فرهنگ
زمینه فرهنگ شناسی
مطالب مرتبط: ویژگی های فرهنگ
زمینه فرهنگ شناسی