چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

نویسندگان

۳۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نوروز» ثبت شده است

" پیش از سقوط دولت ساسانی، نوروز ایرانی چون بسیاری از شئون دینی و فرهنگی و تمدن ایران در مستملکات عربی زبان ایران شناخته و جایی برای خود داشت. این عید بزرگ به موجب موقع طبیعی خویش که عبارت از حلول آفتاب در برج حَمَل و آغاز بهار و رستاخیز طبیعت بود، همه جا با اقبال و پذیرش همراه بود. اما پس از ساسانیان نیز میان مسلمانان و کشورهای اسلامی، نوروز و احکام و رسوم و جشن ها و شعایرش بیش از پیش رواج یافت...
...عظمت نوروز و به پا داشتن جشن باشکوه آن در قرون اولیه ی پیدایش اسلام، وقتی بیشتر شد که عده ای از دانشمندان و فضلای ایرانی به کتب اخبار و احادیث و گاه شماری استناد جسته، گفتند روزی که حضرت علی بن ابی طالب (ع) به جانشینی پیغمبر اسلام (ص) برگزیده شد و بر مسند خلافت نشست، مصادف با نوروز بوده است. به دنبال این عقیده، عده ای از ایرانیان مسلمان که فقط به اصول و احکام دین علاقه مند و از آداب و سنن ملی و باستانی دور شده بودند، به نوروز و آیین پرشکوه آن از نو توجه نمودند و در برگزاری این جشن بزرگ و زنده نگهداشتن رسوم و آیین آن کوشیدند...
... باید توجه داشت که نه واقعه ی غدیر خم و نه واقعه ی مرگ پیامبر و جلوس علی بن ابی طالب، هیچ کدام مقارن نوروز نبوده است، بلکه ایرانیان با تیزنگری و موقع شناسی به این اعیاد رنگ و بوی اسلامی دادند و بسا واقعات مورد توجه را در دیانت اسلام منسوب به نوروز کردند و بدین طریق در دوران خلفای عباسی، نوروز از جشن های بزرگ و مورد توجه مسلمانان شد. هرگاه به شیوه ای که امام محمد غزالی در پیش گرفته بود، توجه کنیم که از روی تعصب بر آن بود که هرچه رنگ و بوی ایرانی و نشان زرتشتی دارد، محو و نابود شود، ارزش تمهیدات ایرانیان، به ویژه نقل جعلی احادیث و روایات را در باب نوروز در می یابیم. 
همین روایات و احادیث است که در زمان صفویه، دوباره رواج نوروز را باعث شد و تا به روزگار ما دوام آورد، چنان که یکی از بارزترین نشان های ملی ایرانیان شده است. به هر حال تقارن عید غدیر خم و جلوس علی بن ابی طالب (ع) را به کرّات در نوشته های ایرانی و سروده ها و قصاید باز می یابیم. "

مطالب مرتبط: نقش شعوبیه در جعل احادیث و روایات. اهداف شعوبیه از خلق روایات جعلی. شعوبیه و بازسازی تاریخ سیاسی ایران.


  • چ.الف
" از همان قرن یکم هجری، عصبیت عرب و تفاخر درباره ی اصل و نژاد و زبان و برتری بر سایر اقوام، به ایرانیان گران آمد و برای تثبیت موقعیت خود به جعل و وضع حدیث و روایات از زبان پیامبر اسلام و اشخاص مورد قبول عامه ی عرب و مسلمانان، سبب شد که هر دو طرف در "پان عربیسم" و "پان عجمیسم" از چنین حربه ای استفاده کنند. این سبب جعل هزاران حدیث و روایت شد که هر دو طرف از استفاده ی از آن خود را مجاز دانستند. شعوبیه چون در فشار بودند، برای تعدیل این فشار، بسیاری احادیث و روایات جعل کردند. درباره ی زرتشت، دین زرتشتی، پادشاهان، بزرگان، حماسه ها، ادبیات، علوم ایرانی، بسیاری سخن به صورت حدیث و روایت از سوی پیامبر اسلام و ائمه ساختند. از سوی دیگر عرب ها نیز کوتاه نیامدند و در این عرصه سخت مجهز شدند و مجوس و گبر و گبرک چون بدترین ناسزاها برای اهل کفر و زندقه که ایرانیان بودند، شد...
به عنوان مثال:
ازدواج فرد مسلمان با زن یهودیه و مسیحیه جایز و رایج بود، اما با زن مجوسیه ازدواج حرام بود. به همین جهت یکی از شعوبیان کتابی نوشت با عنوان: ثواب ازدواج با زن مجوسیه. 
تعظیم زرتشت و دین او از زبان پیامبر اسلام و امام علی بن ابی طالب نیز تلاشی بود در جهت تعدیلی به رسمیت شناختن آیین زرتشت با اغراق هایی که درباره ی شمار کتاب های وی شد. چنین بخش هایی از روایات، توسط جناح شیعی-شعوبی ایرانی جعل و ساخته شد و در منابع شیعه ی اممیه جای گرفت. 
درباره ی نوروز و مهرگان و سایر جشن های ملی-دینی ایران قدیم نیز وضع به همین روال بوده است. رساله ها و قطعه هایی به پهلوی درباره ی نوروز و ماه و سال و جشن های ایرانی گاه با دستکاری هایی ترجمه و از روایات ائمه نقل شده است. جعل این روایات بسیار است.

مطالب مرتبط: اهداف شعوبیه از خلق روایات جعلی. شعوبیه و بازسازی تاریخ سیاسی ایران. نوروز در روایات اسلامی و نقش شعوبیه


  • چ.الف
" کتاب مقدس از چیزهایی است که بر سفره می نهند. زرتشتیان اوستا و مسلمانان قرآن و یهودیان تورات را به عنوان تیمّن و تقدس بر سفره می گذارند. آتش در اغلب مراسم دینی و ملی و جشن ها و مراسم، عنصر اصلی محسوب می شد؛ آتشدان بعدها به شمعدان و چراغ تبدیل گشت. نان نشان برکت بود. تخم مرغ نیز در سفره ی نوروزی، نشان نطفه و نژاد است، چون آخرین روز سال، جشن آفرینش آدمیان محسوب می شود. سنجد نشان عشق و دلدادگی و زایش و توالد است. ماهی که نشان برج حوت (=ماهی) یا اسفند که سپری شده. سیب میوه ای است با راز و رمز عشق و زایش. انار که میوه ی درختی مقدس است نزد ایرانیان. سکه های تازه ضرب که نشان برکت و ثروت و دارندگی است. گل بیدمشک که نمایشگر امشاسپند سپندارمذ و گل ویژه ی اسفند ماه است. نارنج که گوی مانند چون زمین است در ظرفی از آب. و دانه های مقدس اسپند که بخوری بسیار جالب توجه است و نشانه ای از امشاسپند سپندارمذ. " 

  • چ.الف
" این سفره را در روز نخست فروردین یا در روز ششم فروردین می گستردند. در این سفره همه چیز کنایت آمیز و نشانواره است که موجد خیر و برکت و آبسالی گردد. استاد پورداوود این سفره را همان خوانی که جهت فروهران می گستردند می داند: " هنوز هم در ایران در این اوقات، خانه می آرایند، همه جا را پاک می کنند، رخت نو می پوشند، بوی خوش بخور می دهند، گل و شیرینی و شربت می نهند، دعا می کنند و نماز می گزارند و در خوانچه ای هفت چیز که اسم شان با حرف سین* شروع شده باشد، مثل : سیم و سیب و سنجد و غیره می گذارند. این عدد هفت که از زمان قدیم مقدس بوده، اشاره به هفت امشاسپندان ** و یا بزرگترین فرشتگان مَزْدَیَسْنا می باشد. بی شک این رسوم که از روزگاران کهن به یادگار مانده، اساساً برای این بوده که فروهرهای مقدسین و نامداران و درگذشتگان ِ خانواده که از آسمان فرود آمده و چند روزی به رسم سرکشی در روی زمین می گذرانند، از خانه و زندگانی بستگان و از دین داری و پرهیزگاری و داد و دهش ِ بازماندگان ِ خویش خشنود گشته و از درگاه خداوند خوشی و تندرستی ِ آنان را بخواهند. " 

* " اینکه چرا این سفره هفت سین نامیده شده، باید امری تازه و مستحدث از سده ی چهارم و پنجم هجری باشد. اغلب امروزه می گویند و بر آنند که منظور از هفت امشاسپند در آیین زرتشت است."
** " این هفت مَلِک یا ایزد بزرگ عبارتند از: وُهومَنَه یا بهمن. اَشَه وَهیشْتَه یا اردیبهشت. خْشَتْرَوَئیرْیَه یا شهریور. سْپِنْتَ آرْمَئی تی یا سپندارمذ. هَئورْوَتات یا خرداد. اَمِرْتات یا اَمُرداد. که در رأس این شش ایزد، سْرَئوُشَه- سروش یا خود ِ اهورامزدا قرار دارد. این ها صفات اهورامزدا هستند که تشخصی یافته اند. هفت سْپِنْتَه یا هفت مقدس هستند. چون به صفت (سپنته) یعنی مقدس نامزدند و در دیانت زرتشتی اهمیت ویژه ای دارند، این اندیشه به وجود آمد که هفت سین، به موجب شمار این مقدسان و صفت شان در خوان نوروزی قرار دارد. "


  • چ.الف
" مهم ترین و مشهورترین اصلاحی که در تقویم انجام شد و رایج ماند، ایجاد تقویم جلالی یا ملکی است که در زمان سلجوقیان به فرمان ملک شاه سلجوقی به انجام رسید. تاریخ این اصلاح و انجام آن را یک دست نقل نکرده اند. " ملک شاه در سنه ی ۴۷۱ هجری قمری وقتی که اعتدال ربیعی در نوزدهم فروردین ماه قدیم واقع بود، تاریخ مَلِکی را تأسیس نموده و اول سال را در اول حَمَل ( روزاول بهار) قرار داد و به همین جهت نوروز که تا آن وقت در سال شمسی سیّار بود، ثابت و به نوروز سلطانی معروف شد. "

  • چ.الف
" دو جشن به عضدالدوله ی دیلمی (فناخسرو) منسوب است که ابوریحان بیرونی شرح آن را آورده: " یکی در سروش روز (روز هفدهم) از فروردین ماه و دیگری در هرمزد روز (روز اول) از آبان ماه. جشن نخست به علت رسانیدن آب به قصبه ی (کرد فناخسرو) در نزدیکی شیراز بود؛ در این روز قصبه ی مذکور را عضدالدوله دیلمی احداث کرده بود. دومین جشن به علت آغاز کردن آبادانی (کرد فناخسرو) بود در اول آبان ماه ۳۳۳ یزدگردی (حدود ۳۴۹ هجری). در آغاز ِ هر یک از این دو جشن، بازاری هفت روزه همراه با شادی و شرب و عیش و عشرت ترتیب می یافت."

  • چ.الف
" نوروز معتضدی مصادف با اول خرداد ماه پارسی است. بیرونی شرحی درباره ی نوروز معتضدی آورده است: "چون پارسیان از کبیسه دست بازداشتند، ماه ها بیشتر شدند و نوروز پیش از رسیدن برآمد و خراج پیش از غله گشاده شد و دهقانان ِ سواد به رنج افتادند و برزگران را دشخوار* شد. پس متوکل نیت بر آن نهاد که نوروز را سپس تر برد تا رعیت را آسان شود و از پس او خلیفه ای را اندر این شغل نبود، مگر معتضد را. پس نوروز را به یازدهم روز حزیران (= ماه نهم سُریانی و اول خرداد) برد. و دیگر ماه های پارسی و آنچه اندر آن است از روزگارها به حسب نوروز از پس برده شد. "

* دشخوار: صفت. مرکب از (دُش یعنی خلاف و ضد. خوار یعنی سهل و آسان). دشوار

  • چ.الف
" روز فروردین یعنی نوزدهمین روز از ماه ِ اسفند، نوروز رودها نامیده می شد. مردم در این روز، چیزهای خوشبو در آب می افکندند، به ویژه آبهای روان که در آن گلاب می ریختند. "

  • چ.الف
" سرود کین ِ سیاوش، مراسم تعزیه و نوحه خوانی و سوگواری برای سیاوش بوده است که هر ساله در روز یادمان و رخداد این حادثه، یعنی کشته شدن سیاوش برگزار می شده است و در اغلب شهرهای ماوراء النهر، چنین مراسمی برگزار می شد و سوگواران در مجالسی که به این سبب برپا می شد، نوحه خوانی را با همسرایی و هم آوایی برگزار می کردند و در دسته ها و هیئت ها، با درفش ها و پرچم ها و شبیه سازی ها، و عَلَم و کُتَل و عماری به مقصد کشتن گاه سیاوش حرکت می کردند. مدارک و اسناد به دست آمده نشانگر آن است که برخی از سوگواران، از اندام های خود با زنش، به یاد خون سیاوش، خون روان می کرده اند. این مراسم چندین روز ادامه می یافت و رسم اهدای نذور به یاد آن جوان ِ شهید و اطعام سوگواران رایج بود. نیز تصاویری باستانی از این مراسم یافت شده است. شبیه شاهزاده سیاوش را در یک عماری و جایگاه ویژه که با شکوه می ساختند قرار داده و حرکت می دادند. هیأت نوازندگان، در کنار این تخت روان می نواختند و مشایعان و سوگواران، از زنان و مردان، خود را می کوفتند و نوحه خوانی می کردند. "

  • چ.الف
" گفته اند سبب این که ایرانیان در این روز غسل میکنند، این است که این روز به "هَرْوَزا"* که فرشته ی آب است تعلق دارد و آب را با این فرشته مناسبتی است. و از این جاست که مردم در این روز هنگام سپیده دم از خواب برمی خیزند و با آب قنات وحوض خود را می شویند و گاهی نیز آب جاری بر خود از راه تبرک و دفع آفات می ریزند. 
در این روز، مردم به یک دیگر آب میپاشند و سبب این کار همان سبب اغتسال است و برخی گفته اند که علت این است که در کشور ایران دیرگاهی باران نبارید و ناگهان بارانی سخت بارید ومردم به این باران تبرک جستند و از این آب به یکدیگر پاشیدند و این کار همین طور در ایران مرسوم ماند. 
نیز گفته اند سبب این که ایرانیان در این روز به هم آب می پاشند این است که چون در زمستان تن آدمی به کثافات ِ آتش از قبیل دود و خاکستر آلوده می شود، این آب را برای تطهیر از آن کثافات به هم می ریزند. و دیگر آن که هوا را لطیف و تازه می کند و نمی گذارد که در هوا تولید وبا و بیماری شود. "

* "هروذا، هروداذ. تلفظ و املای کهنتری از "خرداد" در اوستا هَئورْوَتات (haurvatat)، امشاسپندی که موکل بر آب است."

  • چ.الف