چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

نویسندگان

۳۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نوروز» ثبت شده است

" روز ششم فروردین، نوروز بزرگ است که نزد ایرانیان عید بزرگی است و گویند خداوند در این روز از آفرینش جهان آسوده شد، زیرا این روز، آخر روزهای ششگانه است. در این روز خداوند مشتری را بیافرید و فرخنده ترین ساعت های این روز، ساعات مشتری است. زرتشتیان گویند که در این روز، زرتشت توفیق یافت که با خداوند مناجات کند (همپرسه شود) و کی خسرو به آسمان در این روز عروج کرد. و در این روز برای ساکنان کره ی زمین، سعادت را قسمت می کنند و از این جاست که ایرانیان این روز را روز امید یا روز برات نام نهادند و اصحاب نیرنگ ها گفته اند که هر کس در بامداد این روز پیشداز این که سخن بگوید، سه مرتبه عسل بچشد و سه پاره موم دود کند و با روغن زیتون تن خود را چرب کند، از هر دردی شفا یابد و در سراسر سال از انواع بلاها سالم و در امان خواهد بود.* "

* خوردن عسل در دین زرتشتی، برابر با مسایل شرعی و فقهی جایزنیست، چون زنبور عسل "مگس انگبین" از عملان اهریمن است. فقط به عنوان دارو و درمان از آن می توان استفاده کرد. هم چنین استفاده از ابریشم نیز جز در شرایط خاصی جایز نمی باشد، چون کرم ابریشم نیز از عاملان اهریمن است در تباهی آفرینش اورمزد. 

  • چ.الف
" نوروز، جشن است. بزرگترین جشن ملی ایرانیان. کهن ترین جشنی که آغاز سال را در بر می گیرد. هر گاه این آغاز ِسال در اعتدال ربیعی و آغاز بهار یا رستاخیز و تجدید زندگی طبیعت باشد، با مفهوم ویژه ای در تقارن با اساطیر همراه است و دارای مفهومی خاص می شود و چنین تقارنی بستگی به زندگی و مدن شبانی-زراعی دارد. در حالی که اقوام برای ارواح درگذشتگان خود یا فَرَوَهْرها در آخرین روزهای سال، مراسم سوگ و یادبود و اهدای نذور و صدقات و خیرات بر پا می کردند، بلافاصله در نخستین روز بهار، مراسم سور و سرور و شادی و جشن آغاز می کردند. زمستان و مرگِ طبیعت را در آخرین روزهای سال با مراسم سوگ برگزار می نمودند و روز آغاز بهار را که طبیعت تجدید حیات می کرد، جشن می گرفتند. درجا به جایی آغاز سال در فصول گوناگون، این کنایت ِ اسطوره ای به تدریج به عنوان یک یادمان همراه شد. به همین جهت است که ایرانیان را تقارنی میان مراسم فروردگان و جشن نوروز بود. به همین جهت است کهدمراسم سوگ و جشن سغدیان در "نوسرد" با مراسم سوگ سیاوش برگزار می شد. "

  • چ.الف
" جشن بهاری زَگْموک که از دوران های کهن، میان بابلیان رایج بوده و به افتخار خداوند بزرگ، مَردوک گرفته می شده است، دارای همانندی های بسیاری با نوروز ایرانی است... چنین مراسمی، میان یزیدی ها* نیز وجود دارد. روز نخست سال را اینان " سَرِی سال" یا " سرْسال" می گویند. "

* " "yezidis". یزیدی ها که درست تر باید یزدانی ها گفته شود، فرقه ای هستند که در سرزمین های کرد نشین و ارمنی نشین زندگی میکنند. مسلمانان آنان را "شیطان پرست" می نامند. اما اینان باید وارث فرهنگ و رسوم و معتقدات گروهی از ایرانیان قدیم باشند و به احتمال یزدانی یا ایزدی نامیده می شده اند که بعدها مسلمانان به تحریف، یزیدی و شیطان پرست شان نامیده اند. "

  • چ.الف
" در نزد ایرانیان باستان سال به دو بخش تقسیم می شد: تابستان "هَمَه" و زمستان "زَیَنَه"، تابستان هفت ماهه از آغاز بهار و فروردین ماه بوده تا پایان مهرماه و زمستان بزرگ که از اول آبان ماه تا پایان اسفند و پنجه ی بزرگ یا ایام کبیسه در شمار بوده. به نظر می رسد که ایرانیان شمالی که دین و آیین زرتشتی نیز داشته اند، آغاز سال را با اعتدال ربیعی یا قرار گرفتن برج حَمَل در آفتاب شروع کرده و آن را جشن می گرفته اند. اما ایرانیان جنوبی آغاز سال را با ابتدای فصل سرد و زمستان ِ پنج ماهه برگزار کرده و جشن مهرگان را بسیار گرامی می داشتند. واژه ی سال در فُرس باستان، مشتق از کلمه ی سَرِدَ به معنی سرد است و به همین جهت سال را با فصل سرد شروع می کردند. چنان که بعدها در لهجه های جنوبی ایرانی نیز نوروز به "نوسَرْد" و "نَوَسَرْد" مشهور شد. البته ساسانیان از شمار ایرانیان جنوبی محسوب می شدند، اما چون از رسوم و آیین زرتشتی پیروی کردند، نوروز را به جای مهرگان آغاز سال قرار دادند. اما مهرگان را نیز با همان شکوه و جلال و شعایر و تشریفات ِ دیرین برقرار و نگاه داشتند...
... آغاز هر ماه و سال نزد ایرانیان مقدس بوده است و مراسم دینی انجام می داده اند. تقدس آغاز ماه بدان سبب بود که روز اول هر ماه به نام خداوند، هرمزد نام داشت و در این روز نمازهای ویژه ای تلاوت می شد و به ویژه چون آغاز ماه و سال مصادف می شد، این به فال نیک گرفته می شد و با جشن و شادیهمراه بود، چنان که منوچهری گفته: " اورمزد است و خجسته سر سال و سر ماه". تیمّن و تبرک روز اول ماه در ایران اسلامی هم چنان باقی ماند و با تغییر دین، روزهای اول ماه قمری مقدس شمرده شده و ایرانیان آنرا بسی محترم شمرده و اعمال مذهبی ِ ویژه ای به جای می آورند. "

  • چ.الف

" در تاریخ، از دو نوروز بزرگ و کوچک یاد شده. نوروز بزرگ، روز ششم فروردین است که بنابر سنت، زادروز خجسته ی زرتشت می شود...

... روز ششم فروردین، یعنی خرداد روز، از احترام و تقدسی خاص بهره مند بوده است که هنوز میان زرتشتیان اثرات ویژه ی آن باقی است. برابر با یک رساله ی پهلوی، حوادث بسیاری از آغاز خلقت به بعد در چنین روزی روی داده. بزرگترین ِ این حوادث، تولد زرتشت در چنین روزی می باشد. 

بنابر اشاراتی، ایرانیان از روزگاری بسیار دور، اساس تقسیم سال و ماه را بر پنجه می نهادند، چنان که هر ماه را به شش پنجه و سال ۳۶۰ روزه را به ۷۲ پنجه یا خمسه بخش می کردند. مورخانی چون ابوریحان و موسی بن عیسی الکسروی به این مسأله اشاره دارند که منسوب به جمشید است و این تقسیم در رابطه است با پنجه ی اول فروردین و آغاز پنجه ی دوم که روز خرداد یا ششمین روز است از این ماه...

... در کهن ترین روش گاهشماری ِ ایران که از آن آگاهی داریم، سال دوازده ماه داشت و هر ماه سی روز و به عبارت دیگر، سال ۳۶۰ روز بود. اردشیر پاپکان، پس از جلوس به مسند شاهی (سال۲۲۴ م) از جمله تغییراتی که به وجود آورد، اصلاح تقویم بود. به این ترتیب که با وارد کردن پنج روز اضافی به سال، آن را ۳۶۵ روز کرد، تا هم گاهشماری دقیق تر انجام گیرد و هم تطابق تقویم و طبیعت کامل تر شود. این تغییر در تقویم روشن است که باعث بروز آشفتگی هایی در امر گاهشماری در نزد توده ی مردم شد، و بدین سبب به دو گروه اصلاح طلب که موافق تغییر در ساختار گاهشماری بودند، و سنت گرا که مخالف آن بودند شکل بخشید. مردم در روز آخر اسفند و پس از برگزاری آخرین گاهنبار منتظر بودند که مانند همیشه در روز بعد، نوروز را جشن بگیرند اما برابر با فرمان عمومی باید صبر می کردند تا نخست آن پنج روز سپری شود. اصلاح طلبان پس از گذشت آن پنج روز، نوروز را در اول فروردین -روز هرمزد- جشن می گرفتند، اما آن پنج روز اضافی را طبق عادت حساب می کردند و به این ترتیب نوروز ِ آنان با ششم فروردین برابر می شد، یعنی خرداد روز. این چنین جشن گرفتن نوروز در یک زمان، اما در دو تاریخ متفاوت موجب پیدایش دو نوروز شد: نوروز بزرگ یا خاص در ششم فروردین و نوروز کوچک، خرده یا عام در اول فروردین. این دوگانگی و دو روز بودن ِ یک جشن، به جشن هایی دیگر نیز چون "مهرگان" و "گاهنبارها" سرایت کرد و این امر بر اثر احتساب همان پنج روز اضافی ناگزیر بود. 

به نظر می رسد برای ایجاد سازشی میان دو گروه بود که هرمزد نوه ی اردشیر، دو نوروز را به هم پیوست و روزهای میانشان را نیز جشن گرفت و از اینجاست که طول برگزاری جشن ها را پنج روز دانسته اند، حال آن که نوروز ( از ادامه ی شادی و آیین ها در روزهای پس از آن که بگذریم) در اصل یک روز بوده است. "


جشن های آب

  • چ.الف

" بعید نیست که هخامنشیان نوروز را در آغاز اعتدال طبیعی ِ بهاری جشن می گرفتند و این جشن بهاری میان اکثر اقوام و ملت ها به صُوَر گوناگون رایج بوده، به ویژه میان ایرانیان - و ایرانیان زرتشتی نیز به صورت سنت ملی به آن تداوم بخشیده اند، نه یک عید مذهبی که جنبه ی دینی داشته و زرتشت آن را ابداع کرده بود. هیچ مدرک مورد قبولی نه در مورد زرتشتی بودن هخامنشیان در دست است و نه هیچ اشاره ای به رواج جشن نوروز. اما در مورد مهرگان مستنداتی قابل اشاره است... و اگر بخواهیم به نقش بزرگترین جشن و جشن سال نو هخامنشی اشاره کنیم، با توجه به مدارک که آن ها هم به قدر متیقّن مسأله را اثبات نمی کنند، جشن سال نو در آغاز اعتدال پاییزی و میترکان (مهرگان) بوده است. اما مدارک بعدی، به ویژه در دوران اسلامی، حاکی از آن است که مراسم دو جشن بهاری و پاییزی، یا نوروزو و مهرگان، به ویژه در رد و بدل کردن هدایاو دادخواهی ها از شاهنشاه، و مراسم ضیافت و شادخواری و رقص و موسیقی و عشرت جویی در هر دو جشن برقرار بوده است.

در دوران ساسانیان، آن هم در اواخر این شاهنشاهی است که به طور قابل پذیرشی از نوروز و مراسم آن، به ویژه بر اثر ترجمه های مورخان اسلامی از نوشته های پهلوی و شروح آنان و نیز متن های متأخر پهلوی که پس از اسلام تا سده ی چهارم هجری قمری نوشته شده، و به ویژه آثار مکتوب پازند از مَزْدَیَسْنان، با نوروز و اهمیت و مراسم و قدمت آن آشنا می شویم و آن چه که مسلم است چنین سنتی شگرف و پر دامنه و سرشار از بار فرهنگی و اجتماعی که در عصر ساسانیان رواج داشت، نمی توانسته از نو آوری ها و ابداعات آنان باشد. چنین سنت هایی، بی گمان دارای سوابق  ممتدی در تاریخ ملی یک قوم متمدن و با فرهنگ ِ غنی چون ایرانیان بوده است. "


جشن های آب


  • چ.الف
" هرچند قدمت نوروز بسیار و شاید یکی از کهن ترین جشن های ایرانیان باشد، اما در اوستا به روشنی و وضوح از آن یاد نشده است. حتا در دوران هخامنشیان و اشکانیان نیز سند مکتوبی درباره ی این جشن در دست نیست، هرچند که به یقین برگزار می شده. از دوران ساسانیان است که در اخبار و حوادث، یاد این جشن بزرگ و مهرگان را می یابیم. "

  • چ.الف

" نوروزهای معروفی که در اصطلاح مشهور شد، عبارت است از: نوروز معتضدی، نوروز عضدی، نوروز جلالی و نوروز خوارزمشاهی. همه ی این ها بیانگر آن است که نوروز از دو وجه، یکی جشن و شادی و سنت ها و دیگری حساب و شمار روز و ماه و سال، در دوران اسلامی چه اهمیت به سزایی داشته که گاه دستگاه های خلافت، خود از ایرانیان در زنده نگاه داشتن آن پیشی می گرفتند. " 


جشن های آب

  • چ.الف
تقدس و احترام و بزرگی نوروز، بیش از حدّ توجه و انتظار است. چون با ماه فروردین که ویژه ی فَرَوَشی ها و ارواح طیّبه است شروع می شود و روز اول آن با نام خداوند آغاز می گردد و اول بهار و اعتدال ربیعی و رستاخیز طبیعت و زندگی مجدد در جهان است.
اما یکی دیگر از علل توجه فوق العاده به نوروز، تقارن جشن هایی چند است در زمانی کوتاه، چون پنجه ی کوچک، پنجه ی بزرگ، گاهنبار ششم، زادروز تولد زرتشت، ایام فروردگان و جشن سوری. " 

  • چ.الف
" برای توجیه و پیدایش جشن ها، اغلب انگیزه ها و عللی در تواریخ یاد شده که پاره ای از آن ها توجیهی از حوادثِ تاریخی، داستانی و یا ملی و دینی است. نوروز و مهرگان، دو جشن بزرگ طبیعی هستند که اولی آغاز بهار و دومی آغاز پائیز است. ایرانیان در دورانی از تاریخ، مهرگان را آغاز سال می دانستند... 
... روایات تاریخی در پیدایش نوروز به تفصیل نقل شده است. ابوریحان بیرونی عللی چند آورده که نمایان ترین آن، نسبت نوروز است به جمشید که فردوسی موجب رواج و شهرت آن شده است و اینکه جمشید پس از برقرار ساختن نظام زندگی و عدل و داد، سر ِ سال نو، روز هرمزد از فروردین به تخت نشست و مردم شادی کردند و آن روز را "روز نو" خواندند و از وی چنین تجدید خاطره ای یادگار ماند. "

  • چ.الف