چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

نویسندگان

۳ مطلب در بهمن ۱۳۹۲ ثبت شده است

" بنا بر روایت، جمعاً هشت شاه رُمی وجود داشته است و در خصوص پنج تای آخری، در هر صورت، مشکل بتوان در به تخت نشستن شان و صحت تاریخ سنتی پادشاهی شان در خطوط کلی اش تردید کرد. اکنون بسیار قابل توجه است که هر چند می گویند نخستین شاه رُم، رومولوس، از دودمان شاهی ِ آلبا برخاسته است که در آن، شاهی به طور موروثی به اولاد ذکور منتقل می شد، هیچ کدام از شاهان رُم بلافاصله به واسطه ی پسر بر تخت ننشستند، اما چند تن پس از خود، پسران یا نواده هایی به جا گذاشتند. از سوی دیگر، یکی از آن ها پس از شاه سابق، از طریق مادر و نه پدر به تخت نشست و سه نفرشان، تاتیتوس، تارکین مهتر و سرویوس تولیوس جا به دادمادهاشان دادند که همه یا بیگانه و یا از تباری بیگانه بودند. این نشان می دهد که حق سلطنت از نسل مادر منتقل می شد و بیگانگانی که با شاهزاده خانم ها ازدواج می کردند، عملاً آن را رعایت می کردند. اگر به زبان فنی بگوییم، جانشینی سلطنت در رُم و احتمالاً در لاتیوم، به طور کلی، ظاهراً مبتنی بر قواعد خاصی بود که جامعه ی اولیه را در بسیاری از نقاط جهان شکل داده است. برون همسری قانونی موسوم به " exogamy "، ازدواج ِ beena، و زن تباری یا نسب بردن از مادر است که مرد را متعهد می کند با زنی از طایفه ای جز طایفه ی خود ازدواج کند. ازدواج beena، قانونی است که بر اساس آن مرد باید زا کاهش را ترک و با اقوام زنش زندگی کند؛ و زن تباری یا نسب بردن از مادر، نظام پیگیری نسب و انتقال نام خانوادگی از طریق زنان به جای مردان است.
اگر این اصول مبنای سلسله شاهی در میان لاتین های باستان بود، وضع موجود را از این نظر چنین می توان تصویر کرد. کانون سیاسی و دینی هر جامعه، آتش جاویدان در آتشگاه شاه بود که باک گان وستا از خانواده ی شاه، از آن مراقبت می کردند. شاه، مردی از طایفه ای دیگر، احتمالاً از شهری دیگر یا حتی از نژادی دیگر بود که با دختر سلف خود ازدواج کرده و به تخت شاهی رسیده بود. بچه هایی که از این زن داشت، نام مادر را به ارث می بردند، نه نام او را؛ دخترانش در خانه می ماندند؛ پسران وقتی بزرگ می شدند، به اکتفا جهان روزانه می شدند، ازدواج می کردند و در سرزمین همسر انشان اقامت می کردند، اعم از این که شاه شوند یا مردانی معمولی. از دختران که در خانه بودند، تعدادی یا همه، مدتی کوتاه یا طولانی به معبد وستا وقف می شدند تا نگاهدار آتش در آتشکده باشند و یکی شان به موقع خود، ملکه ی جانشین پدرش می شد. "


* ادامه ی جمع آوری گزیده های این کتاب تا چند وقت دیگر.


  • چ.الف
" در نگاه به شاه رُم که نقش های کاهنانه اش به جانشین او، پادشاه "آیین های مقدس"، به ارث می رسید، می توانیم به این نتایج دست پیدا کنیم: او در واقع تجسم ایزد بزرگ آسمان، رعد و درخت بلوط بود و در این خصوصیتِ می توانست همچون بسیاری شاهان ِ آب و هوا در سایر نقاط دنیا برای رعایایش باران و رعد و برق برانگیزد. علاوه بر این، او نه تنها ایزد بلوط را با نهادن تاجی از شاخ و برگ بلوط و دیگر نشانه های ایزدی تقلید می کرد، بلکه با ایگریا، پریواره ی بلوط که به نظر می رسد صرفاً شکل محلی دیانا در جنبه ی ایزدبانوی جنگل ها، آب ها و زایمان بوده است، نیز وصلت می کرد. همه ی این نتایج که عمدتاً از ملاحظه ی شواهد رُمی به دست آورده ایم، به احتمال زیاد می تواند در سایر جوامع لاتین نیز صادق باشد. آن ها نیز احتمالاً فرمانروایان  ایزدوار یا کاهن وار با قدمت زیاد داشته اند که نقش دینی شان را بدون قدرت مدنی شان به جانشینان خود یعنی شاهان "آیین های مقدس" انتقال می دادند. "

  • چ.الف
" رُم را ساکنان آلبالونگا، شهری واقع بر کوه پایه های آلبا، مشرف بر دریاچه و کامپانیا، ساخته اند. به این جهت اگر فرمانروایان رُم مدّعی نمایندگی یا تجسّم ژوپیتر ایزد آسمان، رعد و درخت بلوط بودند، طبیعی است که فکر کنیم شاهان آلبا که بنیانگذار رُم از تبار آنهاست، پیش از او همان ادعا را داشته اند. آن وقت، شاهان سلسله ی آلبا، نام سیلوی یا جنگل بر خود دارند و مشکل بتوان این را بی اهمیت دانست که ویرژیل، باستان شناس و شاعر، در مشاهده ی افتخارات تاریخی رُم که در جهان زیرین بر اینیاس آشکار می شود، همه ی نسل سیلوی را با تاجی از بلوط بر سر تصویر می کند. به این سان به نظر می رسد که تاجی از برگ بلوط، بخشی از نشانه های شاهان قدیم آلبالونگا و اخلاف شان، فرمانروایان رُم بوده است؛ در هر دو مورد، این امر شاه را نماینده ی انسانی ِ ایزد-بلوط می نمایاند. "

  • چ.الف