چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

نویسندگان

رابطه ی جادو و علم

شنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۲، ۱۱:۳۴ ب.ظ
" آنجا که جادوی همدلانه به شکل کاملاً اصلیش وجود دارد، بر این گمان است که در طبیعت حادثه ای لزوماً و همواره در پی حادثه ای دیگر، بدون دخالت عاملی روحانی یا شخصی رخ می دهد. از این رو فرایافتِ اساسی اش با فرایافت ِ علم نوین یکسان است؛ زیربنای کل نظام در اینجا ایمانی ضمنی اما واقعی و راسخ به نظم و همسانی طبیعت است. جادو همچون علم، نظم و هماهنگی در طبیعت را اصل می گیرد، از همین جا است جاذبه ی جادو و نیز علم، که برای آنان که می توانند به رازِ فنرهای طبیعت دست یابند، منظره ای بیکران وامی گشاید. 
شباهت نزدیکی بین مفاهیم جادویی و علمی جهان وجود دارد. در این هر دو، توالی رویدادها کاملاً منظم و قطعی و متکی بر قوانین تغییرناپذیر انگاشته می شود که کارکردش را می توان دقیقاً پیش بینی و محاسبه کرد: هوسبازی و شانس و تصادف خارج از روند طبیعت اند. هردو منظرهای ظاهراً بی انتها از امکانات، پیشِ چشمِ کسی قرار می دهند که علت امور را می داند و می تواند آن فنرهای نهان را که مکانیسم عظیم و پیچیده ی جهان را به حرکت در می آورند، لمس کند. 
عیب بزرگ جادو، نه در تصور کلّی اش از هماهنگی طبیعت، بلکه در درک نادرستِ قوانین ِ خاصِّ حاکم بر توالیِ رویدادهای طبیعی است. می دانیم که تداعی نادرستِ معانی ِ مشابه، جادوی هومیوپاتیک یا تقلیدی را ایجاد می کند و تداعی نادرستِ معانیِ مجاور، جادوی مسری تولید می کند؛ اصول تداعی به خودی خود عالی است و به یقین در کارکرد ذهن ِ انسان اهمیت ِ اساسی دارد. به کارگیری درست آن به علم و کاربرد نادرستش به جادو می انجامد. بتابراین بدیهی و تقریباً توضیح واضحات است که بگوییم هر جادویی لزوماً دروغین و عقیم است؛ زیرا اگر قرار بود راست و بارور باشد، دیگر نه جادو که علم می بود. انسان از قدیم ترین ایام در جست و جوی قوانینی عام بوده است تا به واسطه ی آن، نظامِ پدیده های طبیعی را به نفع خود سوق دهد و در این جست و جوی دراز، انبوهی از این گونه حکمت ها را گرد هم آورده که بعضی درخشان و بعضی مبتذلات ِ صرف است. قواعد درخشان یا درست، پیکره ی علم ِ کاربردی را تشکیل می دهند که فنون می نامیم؛ قواعد کاذب نیز همان جادو است. "