چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

نویسندگان

رابطه ی داستان سیاوش و زندگی کشاورزی

دوشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۲، ۰۳:۲۰ ب.ظ

" مادر سیاوش در یک تصادف به دست سواران کاووس افتاد و به دربار او راه یافت. برخورد با رویش و درک ِ رویشِ تخم (مادر) برای نوع بشر در همه جا تصادفی بوده است...

... کشاورزی در برابر دامداری و کوچ نشینی برای انسان ِ کوچ نشین مشکل تر است. کوچ نشین از دشواری های طبیعی، سرمای سخت و گرمای شدید می گریزد؛ کشاورز را گزیری از آن ها نیست، ناچار تن در می دهد.. کشاورز همان زمان که ناگزیر است آذوقه ی خود را گردآوری کند، به حسب پیش آمدهای ناگوار و پی در پی ِ طبیعی، آن هم در سرزمین دشواری چون آسیای مرکزی، به بخت بد خویش ایمان می آورد. در اسطوره ی سیاوش، او از آغاز دارای بخت بد است.. انسان ناچار دلسپار طبیعت و جبر زندگی می شود و سرنوشت را می پذیرد. بخشایش سودابه به خواست سیاوش، نشان تساهل و رواداریِ انسان در برابر جبر طبیعی است، جبر اسطوره را می سازد و واقعیت ِ حاکم بر اسطوره، آن را توجیه می کند، بلکه به حقانیت ِ آن یاری می دهد. انسان بر این جبر به چشم تساهل و گذشت می نگرد و نمی خواهد آن را بر هم زند، زیرا فکر می کند نتیجه ی بدتری خواهد داشت. رهایی در سازگاری و پذیرفتن جبر است، نه مبارزه با آن. چنان که سیاوش می اندیشد اگر کاووس سودابه را بکشد، آینده ی بدتری به دنبال خواهد بود.

آن همه پیچ و تاب در داستان سیاوش، نشانه ی ناچاری و دست بستگی زندگی مردمی کوچ نشین و دامدار است که به کشاورزی روی آورده اند. تنگناها و ناچاری های سیاوش پس از بیرون آمدن از آتش و گرفتار جنگ های ناخواسته و بی سرانجام ِ پدر شدن، یادآور گرفتاری های سکونت و زندگی کشاورزی در برابر آزادی و رهایی زندگی کوچ نشینی است. جنگ و ستیز دائمی با طبیعت و در عین حال سازگاری با آن. در واقع شکل حماسی اسطوره در شاهنامه مبین مبارزه ی دیو خشکی (افراسیاب) و فرشته ی باران است که در این جا نماد زایندگی ِ دوباره یعنی سیاوش است. "


مطالب مرتبط: سیاوش و تحول از کوچ نشینی به زندگی کشاورزی


سیاوشان