چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

نویسندگان

رابطه ی دین و جادو

چهارشنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۲، ۰۱:۱۹ ب.ظ
" دین با این اعتقاد که روند طبیعت انعطاف پذیر یا متغیر است، تضاد اصولی با جادو و هم با علم دارد که هر دو روند طبیعت را راسخ و تغییرناپذیر می دانند.
دین، نخست مستلزم اعتقاد به نیروهای فوق بشر است که جهان را هدایت می کنند و سپس کوشش در خشنود کردن آن نیروهاست؛ ظاهراً دین، روند طبیعت را انعطاف پذیر و متغیر می داند و بر آن است که می توان نیروهای متعالی را که اداره کننده ی جهانند، ترغیب یا وادار کرد که جریان حوادث را به نفع ما از مسیر خود، یعنی مسیری که در غیر این صورت در آن جریان خواهد داشت، منحرف کنند. این انعطاف پذیری یا دگرگونگیِ طبیعت، مستقیماً متضاد با اصول جادو و نیز علم است که هر دو عملِ فرایندهای طبیعت را راسخ و تغییرناپذیر می دانند و بر آنند که منحرف کردن آن از مسیر خود با ترغیب و تمنّا همان قدر ممکن است که با تهدید و ارعاب. تمایز بین دو نگرش مخالف به هستی، پاسخ آن ها به این پرسش خطیر را روشن می کند که آیا نیروهای حاکم بر جهان، هشیار و شخصی اند یا ناهشیار و غیر شخصی؟ دین، به عنوان جلب رضایت نیروهای فوق بشری، به شق اول معتقد است؛ زیرا هر رضایتی متضمن آن است که راضی شونده عاملی هشیار و شخصی باشد که رفتارش تا حدی غیر قطعی است، که می توان وادارش کرد با توسل ِ معقولانه به علائق، امیال یا عواطفش، او را واداشت تا آن را در جهت مورد نظر تغییر دهد. رضایت را هرگز نمی توان از اشیای بیجان و نیز از کسانی که می دانیم رفتارشان در شرایط خاص، قطعی و حتمی است، انتظار داشت. از این رو تا آنجا که دین، جهان را تحت فرمان عوامل هشیاری می داند که می توان به تغییر رأی ترغیب شان کرد، در مخالفت اساسی با جادو و همچنین علم قرار دارد که هر دو معتقدند روند طبیعت، نه با عواطف و هوسِ موجوداتِ شخصی، بلکه با کارکردِ قوانین ثابتی که به طور مکانیکی عمل می کنند، تعیین می شود. در واقع این اعتقاد در جادو ضمنی اما در علمْ صریح است. درست است که جادو اغلب با ارواح سر و کار دارد که عواملی شخصی از نوعی اند که دین بدان معتقد است اما هرگاه که این کار را درست انجام دهد، با آنها دقیقاً به گونه ای رفتار می کند که با عوامل بیجان، یعنی به جای سازش با آنها یا آرام ساختن شان همچون مذهب، آنها را ملزم یا مجبور می سازد؛ به این ترتیب بر آن است که همه ی موجودات انسانی اعم از انسانی یا الهی، در آخرین وهله، معروض آن نیروهای غیر انسانی اند که بر همه چیز حاکم اند، اما با وجود این، هرکس که بداند چگونه با مراسم و طلسم های مناسب اغفال شان کند، می تواند به واکنش وادارشان سازد*. " 

* مثلاً در مصر باستان، جادوگران مدعی بودند که می توانند حتی بزرگترین خدایان را به انجام دادن خواسته های خودشان وادارند و در صورت سرپیچی به انهدام تهدیدشان می کردند. گاهی اوقات بی آنکه به چنین کارهایی نیاز باشد، جادوگر ادعا می کرد که اگر خدا سرپیچی کند، وی استخوان های اُزیریس ( خدای جهان زیرزمینی در دین مصر باستان) را می پَراکَنَد یا افسانه ی مقدسش را افشا می کند. همینطور امروزه در هندوستان، خودِ تثلیثِ بزرگِ هندو، برهما، ویشنو و شیوا، در اختیار جادوگرهایی است که با اوراد و طلسم خود چنین سلطه ای را بر والاترین خدایان، اعمال می کنند و آنان مجبورند خاضعانه هر آنچه که سروران شان یعنی جادوگران دستور دهند، اینجا در زمین یا بالا در آسمان، انجام دهند. در هندوستان مثلی رایج هست به این مضمون که " همه ی جهان، زیر فرمان خدایان است و خدایان زیر فرمان طلسم (مانترا) اند، طلسم برهمن ها، پس برهمن ها خدایان مایند. "