چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

نویسندگان

مفهوم فرهنگ

پنجشنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۳، ۰۸:۰۵ ب.ظ
" در ادبیات فارسی، اصطلح فرهنگ، بر حسب زمان و مورد (قبل و بعد از اسلام) با مفاهیم مختلف به کار رفته است که برای آشنایی با مفهوم یا مفاهیم و روشن شدن تعریف یا تعاریف آن، چند نمونه ذکر می شود:

الف- به معنی دانش و حرفه و علم: در متن "پندنامه آتورپات اسپنتامان" آمده است: " به خواستاری فرهنگ کوشا باشید، چه فرهنگ، تخم دانش است و بَر ِ آن خرد است و خرد، آرایش دو جهان است. و درباره ی آن گفته اند که فرهنگ اندر فراخی، پیرایه و اندر شگفتی (سختی )، پانه (نگهبان) و اندر آستانه (مصیبت)، دستگیر و اندر تنگی، پیشه است. "

ب- در کارنامه ی اردشیر پاپکان، به معنی فنون و ورزش ها آمده است.

ج- فردوسی واژه ی فرهنگ را به معنی و مترداف با دانش و هنر می داند.

د- در قابوسنامه، از ادبیات قرن پنجم، واژه ی فرهنگ مترادف با هنر و به معنی "آموختن" و "به کار بستن" آمده است.

هـ - در کتب لغت، معانی متعددی برای فرهنگ آمده است، مثلاً در "برهان قاطع" آمده: " بر وزن و معنی فرهنج است که: علم و دانش و عقل، ادب و بزرگی و سنجیدگی، کتاب لغت فارسی، نام مادر کیکاووس، شاخ درختی که در زمین خوابانیده و از جای دیگر، سربرآورند و کاریز آب را نیز گفته اند؛ چه "دهن فرهنگ" جایی را گویند از کاریز که آب بر روی زمین آید.

و - با شروع تعلیم و تربیت جدید در ایران، واژه ی فرهنگ به معنی آموزش و پرورش به کار رفت و در کتب و مقالاتی که در این زمینه از زبان های انگیسی و فرانسوی ترجمه یا اقتباس گردید، واژه ی فرهنگ در برابر کلمه ی "ادوکاسیون - Education " به کار رفت و همچنین وزارتخانه ای که به امر تعلیم و تربیت می پردازد، از وزارت معارفه به وزارت فرهنگ تغییر نام یافت و امروزه نام آن وزارتخانه با وجود اینکه از فرهنگ به " وزارت آموزش و پرورش" تغییر یافته ولی اصطلاح "فرهنگیان" منحصراً به آموزگاران و دبیران و یا به طور کلی به کارمندان وزارت آموزش و پرورش اطلاق می شود.

ز- در زبان و بیان روشنفکران، اصطلاح "بافرهنگ"، مترادف با کلمات "مبادی آداب"، "اهل مطالعه"، "خوش مشرب" و بالاخره آشنا به آداب و رسوم خواص و اشراف به کار می رود و بالطبع کسی که فاقد این خصوصیات باشد، "بی فرهنگ" نامیده می شود.

ح - اصطلاح فرهنگ اسلامی که در سالهای اخیر و خصوصاً بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در آثار علمادی دین و روحانیان رواج یافته و نیز در کتب درسی که تحت این عنوان منتشر شده، غالباً به معنی بینش و اصول و فروع دین و مسائل فکری و نظری در معتقدات اسلامی است و معادل اصطلاح "معارف اسلامی" به کار می رود و در بیان "فرهنگ اسلامی" بیشتر بر ایدئولوژی تکیه می شود. "

زمینه فرهنگ شناسی