چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

نویسندگان

۲۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جشن های آب» ثبت شده است

" نوروز معتضدی مصادف با اول خرداد ماه پارسی است. بیرونی شرحی درباره ی نوروز معتضدی آورده است: "چون پارسیان از کبیسه دست بازداشتند، ماه ها بیشتر شدند و نوروز پیش از رسیدن برآمد و خراج پیش از غله گشاده شد و دهقانان ِ سواد به رنج افتادند و برزگران را دشخوار* شد. پس متوکل نیت بر آن نهاد که نوروز را سپس تر برد تا رعیت را آسان شود و از پس او خلیفه ای را اندر این شغل نبود، مگر معتضد را. پس نوروز را به یازدهم روز حزیران (= ماه نهم سُریانی و اول خرداد) برد. و دیگر ماه های پارسی و آنچه اندر آن است از روزگارها به حسب نوروز از پس برده شد. "

* دشخوار: صفت. مرکب از (دُش یعنی خلاف و ضد. خوار یعنی سهل و آسان). دشوار

  • چ.الف
" روز فروردین یعنی نوزدهمین روز از ماه ِ اسفند، نوروز رودها نامیده می شد. مردم در این روز، چیزهای خوشبو در آب می افکندند، به ویژه آبهای روان که در آن گلاب می ریختند. "

  • چ.الف
" سرود کین ِ سیاوش، مراسم تعزیه و نوحه خوانی و سوگواری برای سیاوش بوده است که هر ساله در روز یادمان و رخداد این حادثه، یعنی کشته شدن سیاوش برگزار می شده است و در اغلب شهرهای ماوراء النهر، چنین مراسمی برگزار می شد و سوگواران در مجالسی که به این سبب برپا می شد، نوحه خوانی را با همسرایی و هم آوایی برگزار می کردند و در دسته ها و هیئت ها، با درفش ها و پرچم ها و شبیه سازی ها، و عَلَم و کُتَل و عماری به مقصد کشتن گاه سیاوش حرکت می کردند. مدارک و اسناد به دست آمده نشانگر آن است که برخی از سوگواران، از اندام های خود با زنش، به یاد خون سیاوش، خون روان می کرده اند. این مراسم چندین روز ادامه می یافت و رسم اهدای نذور به یاد آن جوان ِ شهید و اطعام سوگواران رایج بود. نیز تصاویری باستانی از این مراسم یافت شده است. شبیه شاهزاده سیاوش را در یک عماری و جایگاه ویژه که با شکوه می ساختند قرار داده و حرکت می دادند. هیأت نوازندگان، در کنار این تخت روان می نواختند و مشایعان و سوگواران، از زنان و مردان، خود را می کوفتند و نوحه خوانی می کردند. "

  • چ.الف
" گفته اند سبب این که ایرانیان در این روز غسل میکنند، این است که این روز به "هَرْوَزا"* که فرشته ی آب است تعلق دارد و آب را با این فرشته مناسبتی است. و از این جاست که مردم در این روز هنگام سپیده دم از خواب برمی خیزند و با آب قنات وحوض خود را می شویند و گاهی نیز آب جاری بر خود از راه تبرک و دفع آفات می ریزند. 
در این روز، مردم به یک دیگر آب میپاشند و سبب این کار همان سبب اغتسال است و برخی گفته اند که علت این است که در کشور ایران دیرگاهی باران نبارید و ناگهان بارانی سخت بارید ومردم به این باران تبرک جستند و از این آب به یکدیگر پاشیدند و این کار همین طور در ایران مرسوم ماند. 
نیز گفته اند سبب این که ایرانیان در این روز به هم آب می پاشند این است که چون در زمستان تن آدمی به کثافات ِ آتش از قبیل دود و خاکستر آلوده می شود، این آب را برای تطهیر از آن کثافات به هم می ریزند. و دیگر آن که هوا را لطیف و تازه می کند و نمی گذارد که در هوا تولید وبا و بیماری شود. "

* "هروذا، هروداذ. تلفظ و املای کهنتری از "خرداد" در اوستا هَئورْوَتات (haurvatat)، امشاسپندی که موکل بر آب است."

  • چ.الف
" روز ششم فروردین، نوروز بزرگ است که نزد ایرانیان عید بزرگی است و گویند خداوند در این روز از آفرینش جهان آسوده شد، زیرا این روز، آخر روزهای ششگانه است. در این روز خداوند مشتری را بیافرید و فرخنده ترین ساعت های این روز، ساعات مشتری است. زرتشتیان گویند که در این روز، زرتشت توفیق یافت که با خداوند مناجات کند (همپرسه شود) و کی خسرو به آسمان در این روز عروج کرد. و در این روز برای ساکنان کره ی زمین، سعادت را قسمت می کنند و از این جاست که ایرانیان این روز را روز امید یا روز برات نام نهادند و اصحاب نیرنگ ها گفته اند که هر کس در بامداد این روز پیشداز این که سخن بگوید، سه مرتبه عسل بچشد و سه پاره موم دود کند و با روغن زیتون تن خود را چرب کند، از هر دردی شفا یابد و در سراسر سال از انواع بلاها سالم و در امان خواهد بود.* "

* خوردن عسل در دین زرتشتی، برابر با مسایل شرعی و فقهی جایزنیست، چون زنبور عسل "مگس انگبین" از عملان اهریمن است. فقط به عنوان دارو و درمان از آن می توان استفاده کرد. هم چنین استفاده از ابریشم نیز جز در شرایط خاصی جایز نمی باشد، چون کرم ابریشم نیز از عاملان اهریمن است در تباهی آفرینش اورمزد. 

  • چ.الف
" از جنبه ی تعلیل، این که در همه جا جشن های آغاز سال وجود داشته، بیان سمبولیک جشن های جامعه و اقوام کشاورز است که برای برکت و افزونی محصول آن را دایر می کردند. خدای باروری و برکت و محصول، به صورت فردی مشخص می شد که می توان آن را شاه ِ اصلی برای یک سال مجسم کرد. آن گاه در انقضای سال کشته می شد تا دوباره زنده شود و رستاخیز کند و با دوباره زندگی یافتن او، زندگی دوباره ی طبیعت بیان می شد و تعلیل می گشت. بنیاد نمایشی حاکم و شاه چند روزه (در ایران : میر نوروزی که حکمی پنج روزه داشت) که در آغاز فردی محکوم به مرگ بود که پس از اجرای نقش کشته می شد و در ادوار اخیر فردی مضحک و مسخره بود که اعدامش نیزجنبه ی نمایشی داشت، از همین رهگذر است. "

  • چ.الف
" نوروز، جشن است. بزرگترین جشن ملی ایرانیان. کهن ترین جشنی که آغاز سال را در بر می گیرد. هر گاه این آغاز ِسال در اعتدال ربیعی و آغاز بهار یا رستاخیز و تجدید زندگی طبیعت باشد، با مفهوم ویژه ای در تقارن با اساطیر همراه است و دارای مفهومی خاص می شود و چنین تقارنی بستگی به زندگی و مدن شبانی-زراعی دارد. در حالی که اقوام برای ارواح درگذشتگان خود یا فَرَوَهْرها در آخرین روزهای سال، مراسم سوگ و یادبود و اهدای نذور و صدقات و خیرات بر پا می کردند، بلافاصله در نخستین روز بهار، مراسم سور و سرور و شادی و جشن آغاز می کردند. زمستان و مرگِ طبیعت را در آخرین روزهای سال با مراسم سوگ برگزار می نمودند و روز آغاز بهار را که طبیعت تجدید حیات می کرد، جشن می گرفتند. درجا به جایی آغاز سال در فصول گوناگون، این کنایت ِ اسطوره ای به تدریج به عنوان یک یادمان همراه شد. به همین جهت است که ایرانیان را تقارنی میان مراسم فروردگان و جشن نوروز بود. به همین جهت است کهدمراسم سوگ و جشن سغدیان در "نوسرد" با مراسم سوگ سیاوش برگزار می شد. "

  • چ.الف
" جشن بهاری زَگْموک که از دوران های کهن، میان بابلیان رایج بوده و به افتخار خداوند بزرگ، مَردوک گرفته می شده است، دارای همانندی های بسیاری با نوروز ایرانی است... چنین مراسمی، میان یزیدی ها* نیز وجود دارد. روز نخست سال را اینان " سَرِی سال" یا " سرْسال" می گویند. "

* " "yezidis". یزیدی ها که درست تر باید یزدانی ها گفته شود، فرقه ای هستند که در سرزمین های کرد نشین و ارمنی نشین زندگی میکنند. مسلمانان آنان را "شیطان پرست" می نامند. اما اینان باید وارث فرهنگ و رسوم و معتقدات گروهی از ایرانیان قدیم باشند و به احتمال یزدانی یا ایزدی نامیده می شده اند که بعدها مسلمانان به تحریف، یزیدی و شیطان پرست شان نامیده اند. "

  • چ.الف
" در سال فصلی، یعنی چهار فصل تمام ِ سه ماهه، زمانی نیز بوده که سال با آغاز زمستان شروع می شد، یعنی در دی ماه، که روز نخست آن را خرم روز می نامیدند و جشن خرم روز در اول دی ماه، مطابق می شود با آخر دسامبر در تقویم میلادی. دی از واژه ی دذوه (dazva) درآمده، به معنی آفریدگار و خداوند (دَثوشَه / dacusha). 
ابوریحان بیرونی می گوید: " دی ماه، و آن را خورماه نیز گویند. نخستین روز آن، خرم روز است و این روز و این ماه هر دو به نام خدای تعالی که هرمزد است نامیده شده..." 
جشن آغاز سال، با هر فصلی که شروع می شده است، مراسم نوروزی منتقل بدان بوده است. در مهرگان که سال با آغاز اعتدال خریفی یا پاییز شروع می شد، ملاحظه می شود که مراسم بارِعام ِ شاهان و دادخواهی مردمان و ... که غزالی، جاحظ، بیرونی و نظام الملک و دیگران یاد کرده اند و در نوروز انجام می شد، در مهرگان نیز برقرار است و بیرونی همین مراسم را در آغاز دی ماه و روز نخست آن را خرم روز گفته است. "

  • چ.الف

" در نوروز مراسمی فراوان با آیین ها و شعایری انجام می شد که در نهایت وابستگی ِ اعتقادی مردم را به طبیعت و احترام عناصر و طلب خیر و برکت در اشکال کنایت آمیز بیان می کرد. هفت سین و سبزه از اهمّ این رازها و کنایات است...

... مراسم نوروزی: هفت سین، خطبه خوانی، بار عام و دادخواهی، اهدای هدایا و نوعی تأدیه ی مالیاتی و ترتیب به حضور بار یافتن طبقات گوناگون و بسا امور دیگر بوده است که کم و بیش در جشن مهرگان نیز انجام می شده است. 

از جمله مراسم بسیار مشهور و سنن معتبری که در نوروز انجام می شد، رسوم آبریزگان یا شست و شو و غسل و آب پاشی بوده است. البته عدم احتساب کبیسه، دشواری ها و جا به جایی هایی در تاریخ به وجود می آورده است. از جمله اینکه جشن آبریزگان در ماه تیر و روز تیر، یعنی تیرگان انجام می شد، اما زمانی نامعلوم، به سبب اختلافاتی بر پایه ی عدم انجام کبیسه، تیرگان در نوروز واقع و مراسم آن برگزار می گردید... اما به نظر می رسد که جشن أبریزگان اصلی، همان تیرگان باشد و در نوروز عبارت بوده است از غسل و شست و شو و آماده شدن از لحاظ سنن دینی جهت حلول سال نو. "


جشن های آب

  • چ.الف