چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

نویسندگان

۲۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جشن های آب» ثبت شده است

" در تاریخ، از دو نوروز بزرگ و کوچک یاد شده. نوروز بزرگ، روز ششم فروردین است که بنابر سنت، زادروز خجسته ی زرتشت می شود...

... روز ششم فروردین، یعنی خرداد روز، از احترام و تقدسی خاص بهره مند بوده است که هنوز میان زرتشتیان اثرات ویژه ی آن باقی است. برابر با یک رساله ی پهلوی، حوادث بسیاری از آغاز خلقت به بعد در چنین روزی روی داده. بزرگترین ِ این حوادث، تولد زرتشت در چنین روزی می باشد. 

بنابر اشاراتی، ایرانیان از روزگاری بسیار دور، اساس تقسیم سال و ماه را بر پنجه می نهادند، چنان که هر ماه را به شش پنجه و سال ۳۶۰ روزه را به ۷۲ پنجه یا خمسه بخش می کردند. مورخانی چون ابوریحان و موسی بن عیسی الکسروی به این مسأله اشاره دارند که منسوب به جمشید است و این تقسیم در رابطه است با پنجه ی اول فروردین و آغاز پنجه ی دوم که روز خرداد یا ششمین روز است از این ماه...

... در کهن ترین روش گاهشماری ِ ایران که از آن آگاهی داریم، سال دوازده ماه داشت و هر ماه سی روز و به عبارت دیگر، سال ۳۶۰ روز بود. اردشیر پاپکان، پس از جلوس به مسند شاهی (سال۲۲۴ م) از جمله تغییراتی که به وجود آورد، اصلاح تقویم بود. به این ترتیب که با وارد کردن پنج روز اضافی به سال، آن را ۳۶۵ روز کرد، تا هم گاهشماری دقیق تر انجام گیرد و هم تطابق تقویم و طبیعت کامل تر شود. این تغییر در تقویم روشن است که باعث بروز آشفتگی هایی در امر گاهشماری در نزد توده ی مردم شد، و بدین سبب به دو گروه اصلاح طلب که موافق تغییر در ساختار گاهشماری بودند، و سنت گرا که مخالف آن بودند شکل بخشید. مردم در روز آخر اسفند و پس از برگزاری آخرین گاهنبار منتظر بودند که مانند همیشه در روز بعد، نوروز را جشن بگیرند اما برابر با فرمان عمومی باید صبر می کردند تا نخست آن پنج روز سپری شود. اصلاح طلبان پس از گذشت آن پنج روز، نوروز را در اول فروردین -روز هرمزد- جشن می گرفتند، اما آن پنج روز اضافی را طبق عادت حساب می کردند و به این ترتیب نوروز ِ آنان با ششم فروردین برابر می شد، یعنی خرداد روز. این چنین جشن گرفتن نوروز در یک زمان، اما در دو تاریخ متفاوت موجب پیدایش دو نوروز شد: نوروز بزرگ یا خاص در ششم فروردین و نوروز کوچک، خرده یا عام در اول فروردین. این دوگانگی و دو روز بودن ِ یک جشن، به جشن هایی دیگر نیز چون "مهرگان" و "گاهنبارها" سرایت کرد و این امر بر اثر احتساب همان پنج روز اضافی ناگزیر بود. 

به نظر می رسد برای ایجاد سازشی میان دو گروه بود که هرمزد نوه ی اردشیر، دو نوروز را به هم پیوست و روزهای میانشان را نیز جشن گرفت و از اینجاست که طول برگزاری جشن ها را پنج روز دانسته اند، حال آن که نوروز ( از ادامه ی شادی و آیین ها در روزهای پس از آن که بگذریم) در اصل یک روز بوده است. "


جشن های آب

  • چ.الف

" بعید نیست که هخامنشیان نوروز را در آغاز اعتدال طبیعی ِ بهاری جشن می گرفتند و این جشن بهاری میان اکثر اقوام و ملت ها به صُوَر گوناگون رایج بوده، به ویژه میان ایرانیان - و ایرانیان زرتشتی نیز به صورت سنت ملی به آن تداوم بخشیده اند، نه یک عید مذهبی که جنبه ی دینی داشته و زرتشت آن را ابداع کرده بود. هیچ مدرک مورد قبولی نه در مورد زرتشتی بودن هخامنشیان در دست است و نه هیچ اشاره ای به رواج جشن نوروز. اما در مورد مهرگان مستنداتی قابل اشاره است... و اگر بخواهیم به نقش بزرگترین جشن و جشن سال نو هخامنشی اشاره کنیم، با توجه به مدارک که آن ها هم به قدر متیقّن مسأله را اثبات نمی کنند، جشن سال نو در آغاز اعتدال پاییزی و میترکان (مهرگان) بوده است. اما مدارک بعدی، به ویژه در دوران اسلامی، حاکی از آن است که مراسم دو جشن بهاری و پاییزی، یا نوروزو و مهرگان، به ویژه در رد و بدل کردن هدایاو دادخواهی ها از شاهنشاه، و مراسم ضیافت و شادخواری و رقص و موسیقی و عشرت جویی در هر دو جشن برقرار بوده است.

در دوران ساسانیان، آن هم در اواخر این شاهنشاهی است که به طور قابل پذیرشی از نوروز و مراسم آن، به ویژه بر اثر ترجمه های مورخان اسلامی از نوشته های پهلوی و شروح آنان و نیز متن های متأخر پهلوی که پس از اسلام تا سده ی چهارم هجری قمری نوشته شده، و به ویژه آثار مکتوب پازند از مَزْدَیَسْنان، با نوروز و اهمیت و مراسم و قدمت آن آشنا می شویم و آن چه که مسلم است چنین سنتی شگرف و پر دامنه و سرشار از بار فرهنگی و اجتماعی که در عصر ساسانیان رواج داشت، نمی توانسته از نو آوری ها و ابداعات آنان باشد. چنین سنت هایی، بی گمان دارای سوابق  ممتدی در تاریخ ملی یک قوم متمدن و با فرهنگ ِ غنی چون ایرانیان بوده است. "


جشن های آب


  • چ.الف
" هرچند قدمت نوروز بسیار و شاید یکی از کهن ترین جشن های ایرانیان باشد، اما در اوستا به روشنی و وضوح از آن یاد نشده است. حتا در دوران هخامنشیان و اشکانیان نیز سند مکتوبی درباره ی این جشن در دست نیست، هرچند که به یقین برگزار می شده. از دوران ساسانیان است که در اخبار و حوادث، یاد این جشن بزرگ و مهرگان را می یابیم. "

  • چ.الف

" نوروزهای معروفی که در اصطلاح مشهور شد، عبارت است از: نوروز معتضدی، نوروز عضدی، نوروز جلالی و نوروز خوارزمشاهی. همه ی این ها بیانگر آن است که نوروز از دو وجه، یکی جشن و شادی و سنت ها و دیگری حساب و شمار روز و ماه و سال، در دوران اسلامی چه اهمیت به سزایی داشته که گاه دستگاه های خلافت، خود از ایرانیان در زنده نگاه داشتن آن پیشی می گرفتند. " 


جشن های آب

  • چ.الف
تقدس و احترام و بزرگی نوروز، بیش از حدّ توجه و انتظار است. چون با ماه فروردین که ویژه ی فَرَوَشی ها و ارواح طیّبه است شروع می شود و روز اول آن با نام خداوند آغاز می گردد و اول بهار و اعتدال ربیعی و رستاخیز طبیعت و زندگی مجدد در جهان است.
اما یکی دیگر از علل توجه فوق العاده به نوروز، تقارن جشن هایی چند است در زمانی کوتاه، چون پنجه ی کوچک، پنجه ی بزرگ، گاهنبار ششم، زادروز تولد زرتشت، ایام فروردگان و جشن سوری. " 

  • چ.الف
" برای توجیه و پیدایش جشن ها، اغلب انگیزه ها و عللی در تواریخ یاد شده که پاره ای از آن ها توجیهی از حوادثِ تاریخی، داستانی و یا ملی و دینی است. نوروز و مهرگان، دو جشن بزرگ طبیعی هستند که اولی آغاز بهار و دومی آغاز پائیز است. ایرانیان در دورانی از تاریخ، مهرگان را آغاز سال می دانستند... 
... روایات تاریخی در پیدایش نوروز به تفصیل نقل شده است. ابوریحان بیرونی عللی چند آورده که نمایان ترین آن، نسبت نوروز است به جمشید که فردوسی موجب رواج و شهرت آن شده است و اینکه جمشید پس از برقرار ساختن نظام زندگی و عدل و داد، سر ِ سال نو، روز هرمزد از فروردین به تخت نشست و مردم شادی کردند و آن روز را "روز نو" خواندند و از وی چنین تجدید خاطره ای یادگار ماند. "

  • چ.الف
" همه ی نیکی ها چون از اَبَرگَران* به گیتی آید، به خرداد روز که نوروز است، آید که همه روز آید اما آن روز بیش آید. پیداست که اگر آن روز بر تن، جامعه ای نیکو بدارند و بوی خوش بویند و مُروای نیک** کنند و در نشستن از جای ناپاک و مردم بد دور بُوَند و آب ها را بهر کنند و ستایش های بایسته را انجام دهند، آن سال، نیکویی بدیشان بیش رسد و بدی را از ایشان بیش دور سازد. " بُنْدَهِش، بخش یازدهم

موضوع کتاب " جشن های آب" نوشته ی جناب آقای "هاشم رضی" نوروز و سوابق تاریخی آن تا به امروز می باشد. امیدوارم گزیده های این کتاب نیز مورد توجه و استفاده خوانندگان عزیز قرار گیرد.


* سرنوشت سازان.
** فال نیک. دعای خیر.

  • چ.الف