چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

نویسندگان

آثارِ مثبتِ جادو

شنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۲، ۰۶:۴۰ ب.ظ

" در جامعه ی بدوی، وقتی مصلحت قبیله در گرو آیین های جادویی دانسته می شود، جادوگر به منزلتی بزرگ و پر نفوذ ارتقا می یابد و ممکن است حتی مرتبه و اقتدار فرمانده یا شاه را کسب کند. بنابراین حرفه ی جادوگری بعضی از تواناترین و جاه طلب ترین افراد قبیله را به خود جلب می کند. ذهن های تیزتر می دانند که چه قدر آسان می توان برادر ضعیف تر را فریفت و خرافه پرستی او را به سود خود به کار برد. منظور این نیست که جادوگر همیشه شیّاد یا دروغزن است؛ او غالباً صمیمانه اعتقاد دارد که واقعاً از قدرت شگفتی که مردمِ زودباور به او نسبت می دهند، برخوردار است. اما هرچه با ذکاوت باشد، بیشتر احتمال دارد دست به مغلطه هایی بزند که بر اذهان ساده لوح روا داشته می شود. در این مرحله از تکامل اجتماعی، قدرت های بزرگ به دست باهوش ترین افراد و بی اخلاق ترین شخصیت ها می افتد.
بنابراین تا آنجا که حرفه ی عامِّ جادوگری بر تشکیلات جامعه ی بدوی اثر می گذاشت، بر آن بود که کنترل امور را به تواناترین کس بسپارد: موازنه ی قدرت را از چند تن به یک تن انتقال داد، سلطنت را جایگزین دموکراسی یا بهتر بگوییم، اولیگارشی ِ ریش سفیدان* کرد. زیرا به طور کلی بر جامعه ی بدوی نه همه ی مردان بالغ، بلکه انجمن شیوخ فرمان می رانْد. دگرگونی، به هر دلیلی که رخ داد و ماهیت حاکمانِ قدیم هر چه که بود، روی هم رفته بسیار سودمند بود. زیرا ظهور سلطنت ظاهراً وضعیتی اساسی در رهیدن بشر از بدویت بوده است. 
تا جایی که حرفه ی عمومی ِ جادو، یکی از راه هایی بوده است که تواناترین کسان را به برترین قدرت می رسانْد، به رهایی بشریت از اسارت ِ سنّت و ارتقا دادنش به حیاتی بزرگ تر و آزادتر همراه با نگرشی وسیع تر به جهان، کمک کرده است. این خدمت ِ کوچکی به بشریت نیست و وقتی به یاد می آوریم که جادو در مسیری دیگر، راه را برای علم هموار کرده است، مجبوریم بپذیریم که اگر هنرِ سیاه، تبهکاری ِ زیادی صورت داده، منشأ خیر ِ بسیاری نیز بوده است؛ که اگر فرزند ِ خطاست، با این حال، مادرِ آزادی و حقیقت نیز به شمار می رود. "


* ویکی پدیا: اولیگارشی یا اشراف سالاری یا حکومت ِ گروهِ اندک. واژه ی اولیگارشی از لغت یونانی اولیگاریکا مشتق است که از زمان باستان به معنای حکومت عده ای اندک بوده است. مفهوم رایج اولیگارشی عبارت است از سیادت اقتصادی و سیاسی گروه معدودی از ثروتمندان، استعمارگران و صاحبان نفوذ؛ بنابراین یکی از اشکال حکومتی در نظام های استثماریست. چنین شکل حکومتی در دوران های مختلف  اقتصادی و اجتماعی ( برده داری، فئودالیته، سرمایه داری) وجود داشته و آن هنگامی بوده که مشتی افراد معدود ولی زورمند و مقتدر تمام اهرم ها را به دست گرفته و بر توده ی عظیم مردم حکومت می کردند. 


شاخه ی زرین