چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

چوغ الف

پاره هایی از لا به لای کتاب ها، در زمینه ی مردم شناسی

نویسندگان

جادوی مثبت یا افسون و جادوی منفی یا تابو

چهارشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۲، ۰۷:۰۳ ب.ظ
" باید در نظر داشت که نظام جادوی همدلانه صرفاً از دستورات مثبت ساخته شده است؛ این جادو بسی دستورات منفی، یعنی ممنوعیت ها در بر دارد. صرفاً نمی گوید که چه باید کرد، بلکه کارهایی را هم که نباید کرد تعیین می کند. دستورات مثبت، افسون است و دستورات منفی، تابو. در واقع کلِّ آموزه ی تابو یا به هر حال بخش بزرگ آن، ظاهراً فقط کاربستِ ویژه ی جادوی همدلانه با دو قانون بزرگش، شباهت و تماس است. اگرچه مسلّماً وحشیان این قانون ها را به صورت کلمات درنیاورده و حتی مختصر نکرده اند، با این حال، به طور ضمنی معتقدند که اینها روند طبیعت را کاملاً مستقل از اراده ی انسان تعیین و تنظیم می کنند. وحشی فکر می کند که اگر به شیوه ی خاصی رفتار کند، به ناگزیر نتایج معینی بر اساس یکی از این قوانین به بار خواهد آمد و اگر نتایجِ یک عملِ خاص، به نظر او احتمالاً نامطلوب و زیانبار می رسد، بالطبع مراقب است که چنین رفتار نکند وگرنه گرفتار عواقب آن خواهد شد. به عبارت دیگر، او از انجام دادنِ کاری که به خاطر تصور ِ غلط از علت و معلول، به اشتباه فکر می کند که برایش زیان آور است، پرهیز می کند. به عبارت کوتاه، تابعِ تابو می شود. این تابو، تا اینجا کاربستِ منفیِ جادوی عملی است. جادوی مثبت یا افسون می گوید: " چنین کن تا چنان شود!" جادوی منفی یا تابو می گوید: "چنین نکن وگرنه چنان می شود!" غرض جادوی مثبت یا افسون، ایجاد نتیجه ای مطلوب است؛ غرضِ جادوی منفی یا تابو، اجتناب از نتیجه ی نامطلوب است. اما عقیده بر این است که هر دو نتیجه، مطلوب و نامطلوب، بنا بر قوانین مشابهت و تماس رخ می دهند. و همچنان که نتیجه ی مطلوب در واقع با انجام مراسمی جادویی حاصل نمی شود، نتیجه ی بد نیز واقعاً از زیر پا گذاشتن ِ تابو پدید نمی آید. اگر شرِّ فرضی لزماً با نقض یک تابو رخ می داد، تابو دیگر تابو نمی بود و دستوری اخلاقی یا عقل سلیم محسوب می شد. تابو نمی گوید "دست به آتش مزن!" این قانون ِ عقل سلیم است؛ زیرا کارِ نهی شده به شرّی واقعی و نه خیالی می انجامد. در یک کلام، آن دستورات منفی که تابو می نامیم، همانقدر واهی و عبث اند که دستورات مثبتی که افسون نام دارند؛ هر دو صرفاً دو جانب یا دو قطبِ متضادِ مغلطه ای شوم، دریافتی غلط از تداعی معانی اند. در این مغلطه، افسون، قطب مثبت و تابو، قطب منفی است. اگر عنوانِ جادو را به کلِّ این سیستمِ غلط، اعم از نظری و عملی اطلاق کرده ایم، پس تابو را می توان جانبِ منفیِ جادوی عملی نامید. "*

* جادو > جادوی نظری (جادو به مثابه شبه علم) و جادوی عملی (جادو به مثابه شبه هنر).
جادوی عملی > جادوی منفی یا تابو و جادوی مثبت یا افسون.